فوتبال7 در این مقاله یکی از زیباییهای دنیای فوتبال را زیر ذره بین قرار داده است.
اگر نوشتههای ادواردو گالئانو در کتاب «« فوتبال در زیر آفتاب سوزان و در خنکای سایه»» را بپذیریم، پاسخ این پرسش کاملاً روشن است. گالئانو، داستان ضربه برگردان را اینطور روایت میکند: ««در بندر تالکاهوانو شیلی، رامون اونزاگا (Ramon Unzaga) در حالیکه بدنش روی هوا شناور و پشتش به سمت زمین بود، با ضربه ناگهانی پاهایش که در لحظه بلند شدن حالتی مثل تیغههای قیچی داشتند، توپ را به عقب به سمت دروازه فرستاد.»»
گالئانو زمان تاریخی این رُخداد فوتبالی را مشخص نکرده است، اما اونزاگای اصالتاً اسپانیایی که به شیلی مهاجرت کرده بود، چه در هنگام دفاع و چه در حمله، عاشق استفاده از ضربات قیچی برگردان (bicycle kick) بود. پس از به نمایش گذاشتن این حرکت توسط او در دو جام ملتهای آمریکای جنوبی (1916 و 1920) و ثبت این برند فوتبالی به نام گالئانو، رسانههای آرژانتین برای اشاره به این نوع ضربه، از عبارت «« لا شیلیانا La Chilena »» استفاده کردند.
هر چقدر هم این روایت جامع به نظر برسد، اما بین مردم کالائو (بزرگترین بندر کشور پرو) و همچنین نزد روزنامهنگار آرژانتینی خورخه بارازا، خریداری ندارد، چون بررسیهای آنها نشان میدهد که ابداعگر این حرکت آکروباتیک، یک چالاکویی (کالائویی) آفریقاییتبار در یک بازی فوتبال مقابل ملوانان بریتانیایی بود. مورخ پرویایی، خورخه بازادره نیز معتقد است که قدمت این حرکت به سال 1892 برمیگردد و در مسابقات فوتبالی که در آن زمان بین تیمهای کالائو و تیمهای بندر والپارایسو شیلی برگزار میشد، شیلیاییها این حرکت را مشاهده و از روی آن کپیبرداری کردند. بنابراین اگر به این نظریه باور داشته باشید، باید ضربه برگردان را ««لاچالاکا la chalaca»» بنامید
ماریو بارگاس نویسنده مشهور پرویایی نیز در کتاب ««عصر قهرمان»» ضربه برگردان را به کالائوییها نسبت میدهد که در استفاده از پاهایشان نیز به اندازه استفاده از دستهایشان هنرمند بودند. البته نه شیلیاییها و نه پرویاییها حاضر نیستند افتخار ابداع این حرکت را از دست بدهند. در مورد برگردان شاید نخستین چیزی که به ذهن خیلیها خطور کند، این باشد که این نوع ضربه، برای تکمیل کار ناقص یک بازیکن دیگر ابداع شده است. در همین راستا، هرمان شوامدر، دانشمند حرکتشناسی آلمانی، بر این باور است که هیچ ضربه برگردانی بدون ««غریزه، شجاعت و یک سانتر ضعیف»»، اتفاق نمیافتد. کلاوس فیشر که او را زننده بهترین گل برگردان در تاریخ جامهای جهانی میدانند (گل تساوی آلمانغربی در دیدار نیمهنهایی برابر فرانسه در 1982)، با شوامدر همنظر است: ««از نظر من، سانترهایی که به گلهای ضربه برگردان ختم میشوند، معمولاً سانترهای خوبی نیستند و به همین خاطر است که بازیکن به فکر قیچی زدن میافتد.»»
اما بر خلاف تصور فیشر و شوامدر، در یکی از صحنههای مشهور دنیای فوتبال، گل برگردان نتیجه یک پنالتی ضعیف بود. در مصاف دو تیم فرنتسواروش و هونوِد در لیگ برتر مجارستان در سال 2010، آنجلو واکارو مهاجم ایتالیایی هونود برای قطعی کردن پیروزی تیمش که با نتیجه 1-0 پیش بود، پس از آنکه پنالتی خودش توسط دروازهبان واروش دفع شد و توپ ارتفاع گرفت، در تصمیمی هوشمندانه و ناگهانی، پیش از رسیدن مدافعان حریف، به هوا برخاست و با تنظیم ارتفاع پاهایش و توپ، با یک ضربه برگردان دیدنی، توپ برگشتی پنالتی را از بالای سر خودش و دروازهبان، به تور دروازه چسباند.»»
البته برای لمس افتخار برگردان زدن، همیشه نیازی به از دست دادن یک ضربه پنالتی نیست و گل شگفتانگیز زلاتان که سال 2012 مقابل انگلیس به ثمر رسید و بسیاری آن را یکی از بهترینهای گلهای برگردان تاریخ میدانند، نتیجه دفع ناقص توپ توسط جو هارت دروازهبان انگلیس و تصمیم بداهه و بینظیر ابراهیموویچ برای تبدیل آن به یک ضربه برگردان راه دور بود. هر چند در همان ماه، زلاتان در بازسازی همین صحنه در مقابل سنتآتین در لیگ فرانسه ناکام ماند و برگردان او تکمیل نشد.
اگرچه گل برگردان وین رونی مقابل سیتی در سال 2011، بهعنوان بهترین گل در تاریخ لیگ برتر انتخاب شد، اما خود بازیکن استقبال زیاد عاشقانهای ازین گل نکرد و توصیف سردی از آن داشت: ««وقتی دیدم توپ داره میاد به سمت محوطه، با خودم گفتم، چرا که نه ! »» البته شاید راز جذابیت و ماندگاری برگردانها همین باشد؛ در زندگی انسانها، کمتر موقعیتی مثل برگردان زدن وجود دارد که شاهد جبران فوری یک اشتباه انسانی (مانند یک سانتر ضعیف) با نبوغ بشری و خلاقیت لحظهای باشیم.
برگردانها، حتی وقتی از دست میروند، جذابند و پیامدهایی دارند. در جامجهانی 1994 آمریکا، در حالی که میزبان ده دقیقه بیشتر با پیروزی 2-0 برابر کلمبیا فاصله نداشت، مارسلو بالبوآ بازیکن تیم ملی آمریکا، روی کرنر ارسالی از جناح راست، یک ضربه برگردان پرقدرت را به سمت دروازه کلمبیا زد که با اختلاف میلیمتری از کنار تیر سمت چپ بیرون رفت. اگر آن توپ تبدیل به گل میشد، پیروزی آمریکا کاملاً قطعی میشد و احتمالاً الان در حال تماشای گل بالبوا در کلیپهای سوپرگل اینترنتی بودید، اما گل نشدن آن ضربه و گل دقیقه 90 کلمبیا، باعث شد تماشاگران آمریکایی که دقایقی قبل، با برگردان بالبوا هیجانی وصفناپذیر را تجربه کرده بودند، 2 دقیقه پایانی بازی را با اضطراب سپری کنند. آمریکاییها خوششانس بودند و در نهایت با پیروزی 2-1 تیمشان، ورزشگاه را ترک کردند. اما پیامد این ضربه به همینجا ختم نشد و برگردان بالبوآ الهامبخش فیلیپ اَنشوتس سرمایهدار و میلیونر آمریکایی شد و او اعلام کرد: «« به هر قیمتی شده، این بازیکن را برای بازی در تیم خود میخواهم»». بهعلاوه این ضربه چنان اَنشوتس را به فوتبال علاقمند کرد که او در 6 تیم از 10 تیم فوتبال مؤسس MLS سرمایهگذاری کرد. هیچکس فکرش را نمیکرد پیامد ضربه برگردان زیبای بالبوآ، تشکیل لیگ MLS باشد.
البته بازیکنان دیگری هم وجود دارند که مدعی ابداع ضربه برگردان هستند و بسیاری منابع رسمی لئونیداس داسیلوا، مهاجم افسانهای برزیل را ابداعگر این ضربه میدانند. لئونیداس یا همان ««الماس سیاه»»، در جامجهانی 1938 با به ثمر رساندن هشت گل، همراه با تیم ملی برزیل در رده سوم قرار گرفت و بهخاطر انعطافش در انجام حرکات آکروباتیک، لقب ««مرد لاستیکی»» را به او داده بودند. اما اسناد و شواهد نشان میدهند که تاریخ نخستین ضربه برگردان لئونیداس برای باشگاهش بونساچسو (Bonsucesso)، به سال 1932 بر میگردد، یعنی بیش از یک دهه پس از برگردانهای اونزاگا. همچنین بر اساس زماننگاری تاریخی، سایر ادعاها در مورد ابداع برگردان، قاطعانهتر از ادعای لئونیداس رد میشوند، از جمله ادعای ایتالیاییها که کارلو پارولا، مدافع میانی یوونتوس را مبتکر این ترفند میدانند و حتی لقب سینیور رووشیاتا (Signor Rovesciata = آقای قیچیبرگردان) را به او داده بودند.
مشهود است که مدتها پیش از این ادعاها، برگردان به شهرت بینالمللی دست یافته بود و اگر از اسپانیاییها سؤال کنید حتماً خاطره خود از تور اروپایی تیم ««کولوکولو Colo Colo»» شیلی را برای شما تعریف میکنند. خاطره شیرین آنها، تماشای ضربه برگردانهای مهاجم کولوکولو، دیوید آرلانو در دیدارهای دوستانه این تیم در اسپانیا بود و البته خاطره تلخ هواداران شیلیایی، برخورد آرلانو با مدافع وایادولید در جریان همان تور و مرگ او به علت فیزیک ضعیفش بود. این مرگ میتواند هشداری برای تمام بازیکنانی باشد که علاقمند به اجرای حرکات نمایشی هستند. سخن آخر اینکه حتی آرلانو که بارها ازین نوع ضربات استفاده کرد، هیچگاه داعیه ابداع آن را نداشت.
ویدئوی جذاب و اختصاصی مرتبط با این مقاله را نیز از لینک زیر مشاهده کنید:
برگردان های زیبای منجر به گل یا ناموفق در دنیای فوتبال
🚨🚨 این مطالب را هم بخوانید:
تحلیل و بررسی وضعیت تیم شگفتی ساز اسپانیا؛ چرا خیرونا صدرنشین لالیگاست؟
نگاهی به رده بندی جدید باشگاهها توسط یوفا؛ صدرنشینی سیتی و سقوط بارسلونا