قانون جنجالی DP در MLS؛ چرا باشگاه‌ها در استفاده از آن، از درخشش مسی تا شکست اینسینیه، دچار اشتباه می‌شوند؟

قانون بازیکن تعیین‌شده (DP) در MLS بیش از ۲۰ سال است که به باشگاه‌ها اجازه جذب ستارگان بزرگ را می‌دهد، اما چرا هنوز بسیاری از تیم‌ها در استفاده صحیح از آن دچار مشکل هستند؟ نگاهی عمیق به موفقیت‌ها و شکست‌های این قانون، از درخشش لیونل مسی تا خریدهای ناموفق.

1404/05/16 18:31 هوش مصنوعی فوتبال7

predict winner
قانون جنجالی DP در MLS؛ چرا باشگاه‌ها در استفاده از آن، از درخشش مسی تا شکست اینسینیه، دچار اشتباه می‌شوند؟

کوچو هرناندز، مهاجم کلمبیایی، هرگز نباید در سال ۲۰۲۲ سر از کلمبوس در می‌آورد. درست است که او در واتفورد ناکام بود، اما گفته می‌شد باشگاه‌های اروپایی بسیاری خواهان جذب این مهاجم با استعداد و پویا بودند. شاید لیگ برتر انگلیس برای او قدمی بلند بود، اما هرناندز گزینه‌های زیادی داشت و می‌توانست زندگی حرفه‌ای موفقی را در اسپانیا، ایتالیا یا حتی آلمان بسازد.

اما او در عوض، سوار هواپیما شد و به اوهایو رفت. تصمیمی عجیب به نظر می‌رسید. کلمبوس کرو، تیمی که به ولخرجی نکردن شهرت دارد و ترجیح می‌دهد به جای خریدهای بزرگ، سرمایه‌گذاری را در سراسر تیم پخش کند، ۱۰ میلیون دلار برای او هزینه کرد. هرناندز به عنوان «بازیکن تعیین‌شده» (Designated Player یا به اختصار DP) معرفی شد و کلمبوس برای پرداخت حقوق نزدیک به ۳ میلیون دلار در سال به او، از محدودیت‌های سقف حقوق معمول خود فراتر رفت.

دو فصل بعد، کرو او را دوباره به اروپا بازگرداند و رئال بتیس مبلغ ۱۶ میلیون دلار به اضافه یک بند فروش درصدی قابل توجه را برای او پرداخت کرد.

هرناندز در حالی اوهایو را ترک کرد که دو جام کسب کرده بود و در ۹۶ بازی ۵۸ گل به ثمر رسانده بود. او در سال ۲۰۲۴ در رقابت برای کسب جایزه ارزشمندترین بازیکن (MVP) دوم شد (و اگر یک نفر به نام لیونل مسی نبود، قطعاً این عنوان را کسب می‌کرد). او در مجموع، یک بازیکن تعیین‌شده مدرن بی‌نقص بود: ارزان‌قیمت، فوق‌العاده مؤثر و فروخته شده با سودی کلان.

این بهترین حالت ممکن برای یک بازیکن تعیین‌شده است. اما گاهی اوقات، این جایگاه می‌تواند به طرز وحشتناکی بد استفاده شود. به ازای هر کوچو هرناندز، دو لورنزو اینسینیه یا اولیویه ژیرو وجود دارد. با کمال تعجب، در ۱۸ سالی که MLS قانون DP را معرفی کرده، تیم‌ها هنوز به طور یکنواخت چگونگی استفاده از این جایگاه را کشف نکرده‌اند.

چیزی که قرار بود استاندارد لیگ را بالا ببرد، به جای آن به یک وضعیت ترکیبی تبدیل شده است؛ با جذب برخی بازیکنان واقعاً متحول‌کننده، اما به همان اندازه، شکست‌های پرهزینه و ناموفق که می‌تواند یک تیم را سال‌ها به عقب بیندازد.

«قانون بکام» و نحوه اجرای آن

دیوید بکام، ستاره سابق منچستریونایتد و رئال مادرید، قطعاً کسی بود که این قانون را آغاز کرد. در تئوری، قانون DP بسیار منطقی است. لس‌آنجلس گلکسی نیاز داشت تا بتواند به این ستاره بزرگ دستمزد رقابتی بپردازد. قوانین سقف حقوق MLS در سال ۲۰۰۷ به شدت محدودکننده بودند (بله، حتی سخت‌گیرانه‌تر از امروز – با اینکه تصورش سخت است). بنابراین، لیگ قانونی را ایجاد کرد که به باشگاه‌ها اجازه می‌داد، به طور مؤثر، هر چقدر که می‌خواهند برای یک بازیکن هزینه کنند، بدون اینکه سقف حقوقشان تحت تأثیر قرار گیرد.

این اساساً فقط ترفندی برای آوردن بکام به لیگ بود. برای مثال، سقف حقوق کل تیم در سال ۲۰۰۷ حدود ۲.۱ میلیون دلار بود. گلکسی، تحت قوانین جدید، سالانه سه برابر این مبلغ را به بکام پرداخت می‌کرد.

با گذشت زمان – عمدی یا غیر عمدی – این قانون درها را برای بسیاری از ستارگان اروپایی باز کرد که می‌توانستند دستمزد خود را در MLS برابر یا حداقل قابل قبول ببینند. تیم‌های آمریکای شمالی هرگز نمی‌توانستند دستمزدهای مشابه ستاره‌های اروپایی را پرداخت کنند، اما تحت این قانون جدید، می‌توانستند فاصله را کم کنند.

این قانون راه را برای ورود بازیکنانی مانند خوان پابلو آنخل، رابی کین، تیری آنری و کلینت دمپسی به لیگ از خارج از کشور هموار کرد. MLS نیز، به اعتبار خود، با گذشت زمان خود را وفق داده است. با توجه به اینکه بازیکنان بیشتری به آمریکا علاقه‌مند شده‌اند، این لیگ قوانین DP را تنظیم کرده است. تیم‌ها اکنون می‌توانند تا سه بازیکن تعیین‌شده داشته باشند – اگرچه این موضوع نیاز به تنظیمات پرسنلی و سقف حقوق در جاهای دیگر دارد.

MLS همیشه بر کنترل مالی تأکید داشته است؛ لیگ – چه خوب و چه بد – بر داشتن حرف آخر در سقف حقوق و هزینه‌های تیم‌هایش پافشاری می‌کند. قانون DP، در تئوری، بهترین هر دو جهان را فراهم می‌کند.

نحوه موفقیت تیم‌های MLS

اما اخیراً، این قانون کمتر به جذب ستاره‌ها و بیشتر به فراهم کردن برتری برای تیم شما تبدیل شده است. MLS به طور فزاینده‌ای رقابتی و از نظر تاکتیکی پیشرفته شده است. این لیگ هرگز جایی نبود که بتوانید به راحتی از آن عبور کنید، و اکنون نیز قطعاً چنین نیست. در واقع، فضای کمی برای بازیکنی که دوران اوج خود را پشت سر گذاشته و تصمیم می‌گیرد فقط برای لذت بردن از آفتاب آمریکا و به پایان رساندن دوران حرفه‌ای خود به این لیگ بیاید، وجود دارد.

این روزها، بازیکن تعیین‌شده (DP) کارت جوکر شما در یک تیم عالی است؛ بازیکنی که تفاوت‌ها را رقم می‌زند، در ترکیب جا می‌افتد و همچنین کیفیتی فراتر دارد که او را به وضوح از بقیه متمایز می‌کند. به همین دلیل است که برای مثال، سون هیونگ‌مین می‌تواند یک خرید بی‌نقص برای لس‌آنجلس اف‌سی باشد؛ نرخ کار او هنوز عالی است و در تئوری، مدافعان MLS را راحت‌تر از بیشتر بازیکنان لیگ آزار خواهد داد.

البته استثناهایی هم وجود دارد. هوشمندانه‌ترین استفاده از یک بازیکن تعیین‌شده در سال‌های اخیر – حتی اگر مهارت‌های بازاریابی او به حداکثر نرسیده باشد – لیونل مسی است. نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد. حتی اگر مسی هنوز جام MLS Cup را نبرده باشد، کیفیت محض او، تأثیرش بر لیگ و فروش پیراهن‌ها به تنهایی – فارغ از افتخارات شخصی – دستمزد کلانش را توجیه می‌کند.

اما اگر به لیست بهترین خریدهای DP در پنج سال گذشته نگاه کنید، او عمدتاً یک استثناست. باهوش‌ترین تیم‌ها استعدادهای کم‌ارزش را از بازارهای کمی کم‌نورتر پیدا کرده‌اند – بازیکنانی که هنوز چیزی برای اثبات دارند. لس‌آنجلس اف‌سی برای پایان دوران کارلوس ولا، دنیس بوانگا را به خدمت گرفت، بازیکنی که در سن‌اتین لیگ ۱ جایگاهی نداشت.

سه سال بعد، او بیش از ۵۰ گل به ثمر رسانده و لس‌آنجلس اف‌سی را به دو جام مهم رسانده است. هرناندز نیز سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌ای مشابه بود – که به اروپا فرستاده شد و سپس بازگشت.

هانی مختار از نشویل (بروندبی) و اواندر از سینسیناتی (میدتیلند) نیز از الگوی مشابهی پیروی کردند. هر چهار نفر پیش یا در اوج دوران حرفه‌ای خود وارد شدند و در بهترین سال‌های خود در لیگ به طور مداوم نامزدهای MVP بودند. در نتیجه، آنها تیم خود را به نقشه آوردند و سطح تیمشان را بالا بردند.

... و کجا همه چیز می‌تواند اشتباه پیش برود

اما در نبوغ بازی‌سازی هانی مختار، زرق و برق زیادی وجود ندارد. تازه‌کاران نسبی احتمالاً جذب روشی که اواندر زمان زیادی را صرف شناور شدن در فضا و سپس تصمیم به شوت کردن با قدرت به سمت دروازه می‌کند، نخواهند شد. در واقع، جذابیت ستاره‌های اروپایی اغلب آنقدر زیاد بوده که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. این موضوع به مدل اصلی بکام بازمی‌گردد – صرفاً خرید نامی که می‌شناسید بدون توجه زیاد به تناسب بازیکن با تیم.

مرد انگلیسی نه تنها به خاطر توانایی‌های فوتبالی‌اش، بلکه به دلیل روشی که بدون شک سطح لیگ را بالا می‌برد، به خدمت گرفته شد. دو جام MLS Cup او – که چهار سال پس از امضای قرارداد با لس‌آنجلس به دست آمد – یک پاداش محسوب می‌شود.

بلز ماتویدی یک هزینه نسبتاً فاجعه‌بار برای اینتر میامی در سال‌های پیش از مسی بود – بیشتر مردم می‌توانستند آن را به عنوان یک خرید اضطراری پیش از آغاز به کار کامل اینتر میامی پیش‌بینی کنند.

موارد دیگر کنجکاوی‌برانگیزتر هستند. لورنزو اینسینیه در سال ۲۰۲۲ که تورنتو اف‌سی با او قراردادی چهار ساله امضا کرد، هوشمندانه به نظر می‌رسید. او تنها شش ماه از قهرمانی اروپا با ایتالیا فاصله داشت و یک دهه موفق را در ناپولی پشت سر گذاشته بود. او با نمونه‌ای از یک بازی‌ساز MLS که قبلاً موفق عمل کرده بود نیز مطابقت داشت.

با این حال، تورنتو نتوانست این نکته را در نظر بگیرد که اینسینیه ممکن است MLS را به طور خاص جدی نگیرد. نتیجه یک ازدواج تاکتیکی فاجعه‌بار و یک ستاره ناراضی بود که بیش از حد دستمزد می‌گرفت و به اشتباه استفاده می‌شد.

لس‌آنجلس گلکسی اشتباه مشابهی را با داگلاس کاستا مرتکب شد، ظاهراً این برزیلی را بر اساس رزومه اروپایی‌اش به جای واقعیت یک فوتبالیست در حال افول سریع که هرگز بیش از دو سال متوالی در یک باشگاه سپری نکرده بود، خریداری کردند. ژردان شکیری و اولیویه ژیرو نیز دام‌های مشابهی بودند.

نتیجه در هر چهار مورد فقط خریدهای ضعیف به تنهایی نبود. بلکه تیم‌ها، در تئوری، حول محور آنها شکل گرفته بودند و زمانی که بازیکنان از کار افتادند، تعادل تیم نیز از بین رفت. گلکسی برای بازگشت به حالت عادی به دو سال زمان نیاز داشت. میامی به یک مسی نیاز داشت تا شانس خود را احیا کند. تورنتو و شیکاگو قطعاً هنوز در حال دست و پا زدن هستند – و تا مدتی این وضعیت ادامه خواهد داشت.

فروش بازیکنان و مشکلات آن

و این موضوع، سناریوی جذاب کنار آمدن با یک بازیکن تعیین‌شده را مطرح می‌کند. MLS در سال‌های اخیر، به طرز زیرکانه‌ای خود را در بازار نقل و انتقالات جهانی قرار داده است. این لیگ اکنون یک لیگ فروشنده است، یک کارخانه استعداد ایده‌آل برای جذب، پرورش و فروش استعدادهای جوان با سودی کلان – همراه با بند فروش درصدی برای تضمین سودهای آتی. این مفهوم جدیدی در فوتبال نیست، اما MLS آن را به طرز فوق‌العاده‌ای به کار گرفته است.

بازیکنان تعیین‌شده، اگر به خوبی استفاده شوند، می‌توانند راهی بی‌نقص برای این کار باشند. کوچو هرناندز نمونه‌ای عالی است. کلمبوس یک دارایی با ارزش رو به کاهش، که در بازار کمی کم‌ارزش تلقی می‌شد، را با سود فروخت. اگر هرناندز در رئال بتیس موفق شود – او در سه ماه اول حضورش در این باشگاه پنج گل به ثمر رساند – تیم اسپانیایی او را با مبلغ بیشتری جابجا خواهد کرد.

کلمبوس کرو می‌تواند بار دیگر سودی قابل توجه کسب کند. پورتلند نیز با فروش اواندر با ۱۳ میلیون دلار پس از خرید ۱۰ میلیون دلاری او، به موفقیت مشابهی دست یافت – حتی اگر این به معنای انتقال او به یک رقیب MLS باشد. آتلانتا یونایتد نیز همین کار را با تیاگو آلمادا انجام داد و با یک بند فروش درصدی، ۴ میلیون دلار سود اولیه به دست آورد.

اینها البته بهترین سناریوها هستند. اما فاجعه‌هایی نیز رخ داده است. قراردادهای بلندمدت به سختی فسخ می‌شوند. فوتبالیست‌ها، که برای انجام کاری استخدام شده‌اند، تمایل ندارند بدون دلیل و بدون انگیزه مالی کار خود را متوقف کنند. چه کسی، با عقل سلیم، میلیون‌ها دلار را به سطل زباله می‌اندازد؟ اینسینیه، فدریکو برناردسکی، کاستا و ماتویدی همگی به همین دلیل خریدهای بدی بودند. آنها گران بودند، جبران خسارت آشکاری نداشتند و موفقیت کمی نیز به همراه آوردند.

چرا همه این کار را درست انجام نمی‌دهند؟

پس این یک تعادل است – و تعادلی که بیشتر باشگاه‌های MLS برای رسیدن به آن تلاش کرده‌اند. بهترین بازیکنان تعیین‌شده در پنج سال گذشته، بلافاصله ارتقایی برای باشگاه‌های خود در داخل و خارج از زمین بوده‌اند، در حالی که سود مالی قابل توجهی نیز به همراه داشته و به عنوان دارایی‌های قابل جابجایی عمل کرده‌اند. تعداد کمی از آنها می‌توانند پیشنهادهای پرهزینه‌ای باشند که با بازدهی کم یا بدون بازدهی تیم را ترک می‌کنند (این چالشی است که لس‌آنجلس اف‌سی احتمالاً روزی با بوانگا روبرو خواهد شد).

البته استثناهایی هم وجود دارد. مسی و اکنون سون هیونگ‌مین از نظر کیفیت و جذابیت بازاریابی فراتر از بقیه هستند. سون، حتی اگر بلافاصله موفق نباشد یا حتی برای MVP رقابت نکند، به احتمال زیاد به دلیل فروش پیراهن به تنهایی یک خرید عالی خواهد بود. تصور اینکه او به مشکل بربخورد نیز سخت است، با توجه به اینکه او تمام حرف‌های خوب درباره «قهرمانی» و «سخت‌کوشی» را به زبان آورد.

کوچو هرناندز، پس، نمونه‌ای عالی است. اواندر نیز زمانی که با مبلغی کلان منتقل شود، همین‌گونه خواهد بود. ریکی پویگ نیز در مقطعی با سود خوبی فروخته خواهد شد. اگر آن باشگاه‌ها به خوبی سرمایه‌گذاری مجدد کنند، پس موفق شده‌اند.

اگر این‌گونه است، چرا همه ۳۰ تیم MLS به سادگی بازیکنان تعیین‌شده را درست انتخاب نمی‌کنند؟ این سوالی پیچیده است و به عوامل مختلفی بستگی دارد. بازیکنان تعیین‌شده، به یاد داشته باشید، تقریباً به طور کامل از جیب مالک پرداخت می‌شوند و به تمایل فردی برای هزینه کردن متکی هستند. برخی باشگاه‌ها تمایل دارند خریدهای بزرگ انجام دهند و پول را به روش‌های هوشمندانه خرج کنند. برخی دیگر به سادگی نمی‌توانند چنین استعدادی را جذب کنند – یا از شکستن رکوردها امتناع می‌ورزند، حتی زمانی که از نظر فیزیکی اجازه این کار را دارند.

خلاصه اینکه، نزدیک به ۲۰ سال از معرفی قانون DP می‌گذرد و باشگاه‌ها هنوز در حال کشف این هستند که دقیقاً این قانون چیست. هنگامی که به درستی استفاده شود، بازیکنان تعیین‌شده (DPs) امتیاز برتر اضافی برای هر تیم هستند، بازیکن یازدهمی که یک تیم با ۱۰ بازیکن خوب را تکمیل و عملی می‌کند. یک بازیکن تعیین‌شده که به خوبی استفاده شود، سطح تیم را بالا می‌برد و همچنین همه چیز را در تعادل ظریفی حفظ می‌کند. در بدترین حالت، آنها می‌توانند یک باشگاه موفق را به سراشیبی سقوط بفرستند. واقعیت ناخوشایند این است که تنها راه یادگیری، صرف مقدار زیادی پول است.

🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:

🔹انتقال جنجالی توماس پارتی: ستاره سابق آرسنال با اتهامات جدی به ویارئال پیوست

🔹انقلاب فوتبالی در ورمونت: از قهرمانی NCAA تا USL، آیا ورمونت پایتخت فوتبال آمریکاست؟

🔹توافق ۸۵ میلیون یورویی منچستر یونایتد با لایپزیگ: بنجامین ششکو به اولدترافورد می‌آید!

🔹رونمایی از پیراهن خاص و محدود موندیال: وقتی فوتبال، راک و مد با جکسون اروین ترکیب می‌شود!

🔹انزو مارسکا به شایعات دامن زد: آینده نیکولاس جکسون در چلسی در هاله‌ای از ابهام؛ نیوکاسل مشتری جدی

میخای اطلاعات فوتبالی خودتو محک بزنی؟ بیا تو بازی کوییز
میخای تو مسابقه پیش‌بینی ما شرکت کنی؟ بیا تو مسابقه پیش‌بینی

سوپرگل برگردون کریستیانو رونالدو به یوونتوس در سال 2018