شنبه شب شاهد یکی از رویدادهای تاریخی در دوران مربیگری گواردیولا بودیم: شکست خانگی 4-0 مقابل تاتنهام. به راستی دلیل این شکست چه بود؟ غیبت رودری؟ قدیمی شدن تاکتیکهای گواردیولا؟ بازی عالی تاتنهام؟! ضعف در نقلوانتقالات؟ ما هم مثل شما جواب را نمیدانیم. ولی اگر دوست دارید بدانید، احتمالاً پاسخ خود را در این مقاله جامع فوتبال7 پیدا خواهید کرد! پس همراه ما باشید.
گواردیولا پس از 4 شکست متوالی، تمدید 2 ساله کرد، حالا که شکست پنجم هم به آن اضافه شد، چطور است که به تمدید مادامالعمر با سیتی فکر کند؟!
تمدید گواردیولا، برگزاری جشن توپ طلای رودری و بازگشتن برخی بازیکنان به ترکیب ثابت و شبیهتر شدن سیتی به سیتی همیشگی. به نظر میرسید که این ترفندها و حربهها یک شب شاد را رقم بزند، اما هیچکدام از اینها نتوانست بیماری بدخیم سیتی را درمان کند!
سنگینترین شکست خانگی دوران مربیگری گواردیولا، با سنگینترین شکستش در دوران حضور در فوتبال انگلیس برابری کرد. در نخستین فصل حضور گواردیولا در لیگ برتر، در میانهی فصل 17-2016، گواردیولا 4-0 در خانه اورتون در هم کوبیده شد. پیامدهای آن شکست، بقول انگلیسیها اُورهال overhaul کردن کامل خط دفاعی بود: باکاری سانیا، نیکلاس اُتامندی، جان استونز، گائل کلیچی، پابلو زابالتا و پشت سر آنها کلودیو براوو (دروازهبان)، یا به نیمکت دوخته شدند یا به فروش رفتند.
اما این بار به نظر میرسد هیچ علاج فوری برای درمان وجود ندارد حتی «دکتر تاتنهام» که معروف است بقیه تیمها را از بحران خارج میکند و هفته پیش نخستین پیروزی ایپسویچ قعر جدولی را رقم زد، به وظیفه اصلی خود که «گربه سیاه سیتی» بودن است، عمل کرد! به نظر میرسد علاج این بار باید 2 ساله باشد. حتماً گواردیولا چیزی میدانست که مدت را روی 2 سال تنظیم کرد!
اما یک نکته وجود دارد. منچسترسیتی در فاصله آگوست تا دسامبر (حدوداً بین هفتههای 5 تا 15) همیشه لَنگ میزند اما ماه ژانویه که بقیه به خواب زمستانی میروند، گواردیولا با دنبالههای معروف شکستناپذیریش تازه از راه میرسد تا به سیتیفَنها هدیه کریسمس بدهد!
با اینحال به نظر میرسد این بار استثناست. منچسترسیتی باختهای پراکنده میداد اما نه این تعداد باخت پشت سر هم. بازیکنان سیتی در حالحاضر آماتوری بازی میکنند و سخت در تلاشند تا آنچه در طول این 8 سال، بهصورت غریزی و ماشینوار انجام میدادند، دوباره یادشان بیاید!
کارت زردهای سیتی مقابل تاتنهام، بازتابی از این بازی آماتوری و احساسی بود: 4 کارت زرد. در دوران حضور گواردیولا، سیتی فقط در 4 بازی، 4 کارت زرد گرفته بود که البته 3 تای آنها با باخت تمام شد! تمامی این 4 کارت نیز پس از گل سوم تاتنهام (گل پورو)، گرفته شدند که نشاندهنده در همریختگی روحی و بازی احساسی است.
کارت زردهای ریکو لوییس و برناردو سیلوا، نمونهای کامل از درگیری شخصی آنها با شب ضعیف خودشان بود تا اینکه حاصل یک خطای فنی باشد. این مسأله از جنس تاکتیکی نیست. با گرفتن انگشت اتهام به سمت غیبت روردی نیز قابلحل نیست!
اگر هوادار سیتی هستید و منتظر برنامه آسان برای رهایی از این وضعیت هستید، سخت در اشتباهید! شاید بازی وسط هفته با فاینورد در لیگ قهرمانان، تنها راه تنفس در وسط این خفگی عمیق باشد. بعد از آن اسلات در آنفیلد منتظر انتقام است. بعد هم ناتینگهامفارست و کریستالپالاس که ذاتاً ماهیتی نوسانی و پیشبینیناپذیر دارند و مثل پوست موز زیر پای نسخه فعلی سیتی هستند، برای نسخههای قدرتمند سیتی در فصول گذشته نه، اما برای این سیتی چرا ! سپس منچستر با آموریم که به دنبال تکرار زودهنگام خاطره شکست 4-1 گواردیولا برابر اسپورتینگ است! همچنین استونویلایی که خودش بحرانزده است و باید یا بکشد یا بمیرد!
آخرین باری که منچسترسیتی 5 شکست متوالی را تجربه کرد، گواردیولا خودش در حال بازی کردن فوتبال بود! همین فکت نشان میدهد که گواردیولا در چه قلمرو ناشناختهای دستوپا میزند! قلمرویی که بیگانگان، بر خلاف گذشته، بدون ترس وارد آن میشوند، میرقصند، پایکوبی میکنند و ... !
تاتنهام بهویژه در 20 دقیقه اول که با 2 گل پیش افتاد، بینقص بود. درست است که در این 20 دقیقه، بازیکنان منچسترسیتی نیز در کمک به تاتنهام برای گلزنی، رقابت سختی با هم داشتند! اما تاتنهام یک نقشه بازی کاملاً مشخص را دنبال میکرد که همهی بازیکنانش در آن نقش داشتند. با تلاش جمعی و صبورانه دفاع میکردند و مترصد استفاده از فرصتهای انتقال از دفاع به حمله بودند تا با تلاش جمعی حمله کنند.
قطعاً تاتنهام نمیتواند همیشه با این حد از کمال این نقشه را اجرا کند اما پوستوغلو میتواند آن را بهعنوان یک مدل برابر تیمهایی که مالکیت خود را به سیتی تحمیل میکنند، الگو قرار دهد. ذهنیت حمله با دفاع نظاممند چیزیست که به تاتنهام کمک کرد. این مدل مبتنی بر استفاده از خط دفاعی بالا، تمرکز کمتر بر خط میانی، پرس از جلو و در مواقع نیاز نیز عقب کشیدن سریع و دفاع منظم از عقب است.
اگر آنژ از همین موفقیتهای کوچک الگو بگیرد، موفقیت بزرگ نیز دور از دسترس به نظر نمیرسد.
تاتنهام یکی از عجیبترین تیمهای لیگ برتر است. فقط تاتنهام میتواند در خانه به ایپسویچ قعر جدولی ببازد و بعد قهرمان فصل پیش را در خانهاش نابود کند. البته تاتنهام تنها تیم نیست و دومین تیم تاریخ لیگ برتر است که این آمار عجیب را خلق کرده! اما باز هم 2 تیم در این همه سال، آمار نادریست. اصلاً همه چیز این تاتنهام جذاب و لعنتی عجیب است، حتی روند بازیهای آن در لیگ برتر از ماه اکتبر به این سو. به این توزیع کاملاً متوازن نگاه کنید: LWLWLW (شکست L، پیروزی W).
حالا طبق معمول هواداران تاتنهام منتظرند تا آنژ، این نمایش فوقالعاده و این نتیجه تاریخی را به بازیهای بعدی تاتنهام نیز تعمیم دهد. چیزی که در طول این فصل کمتر شاهد آن بودیم. این بار اما قضیه حساستر است، چون آنژ یک نتیجه خاص گرفته که کمتر کسی انتظار آن را داشت و خود این عدم انتظار، انتظارات را بالا برده! خدای نکرده نباید اینطور تلقی شود که پیروزی بر گواردیولا، آنژ را هیستریک کرده!
12 دقیقه ابتدایی بازی پر از ماجرا بود. قطعاً هیچکس انتظار ندارد که هالند در 12 دقیقه هتتریک کند چون هتتریکها معمولاً زمان میبرند، اما میتوانست حداقل یکی از 3 موقعیتی را که به او هدیه داده شده بود، هدر ندهد.
در ثانیه 13 نیز بیسوما هافبک دفاعی تاتنهام بهخاطر شخم زدن فیل فودن! سریعترین کارت زرد تاریخ لیگ برتر را دریافت کرد.
این 2 بازیکن در ادامه بازی سرنوشت متفاوتی داشتند. هالند در کل بازی 4 شوت داشت که راهی به چارچوب پیدا نکردند. آخرین بار مقابل چلسی در فصل گذشته این اتفاق برای هالند افتاده بود. در مقابل بیسوما کاملاً هوشمندانه ومحتاطانه بازی کرد، آنقدر که حتی به گرفتن کارت زرد دوم هم نزدیک نشد و تا پایان در بازی ماند.
شاید اگر منچسترسیتی این 12 دقیقه را با یک گل تمام میکرد، فروپاشی تاتنهام راحتتر از حد تصور اتفاق میافتاد، اما کشتی آنژ این طوفان ابتدایی را پشت سر گذاشت و بر موج خوشبختی به ساحل آرامش رسید!
رادو دراگوژین دوگانگی دقایق ابتدایی بازی را که در شماره 6 تحلیل گفتیم، بهوضوح نشان داد. 1 و نیم دقیقه پس از اینکه ساوینیو توانست با فریب دراگوژین برای هالند خلق موقعیت کند (دقیقه 11)، مدافع رومانیایی تاتنهامیها با ارسال یک پاس بلند عالی، کولوسفسکی را در زمین سیتی صاحب توپ کرد. وینگر سوئدی نیز که رکورددار خلق موقعیت در فصل جاری لیگ برتر است، با ارسال یک سانتر زیبا برای مدیسون، زمینهساز گل اول تاتنهام شد. یعنی سیتی و هالند در دقیقه 11 نزدند تا کمی بعد در دقیقه 13 تاتنهام و مدیسون گل اول بازی را بزنند. ضمناً پاس دراگوژین هم خوب بود اما عملکرد گواردیول در یارگیری با کولوسفسکی را که منجر به سانتر شد، فراموش نکنید: باز هم دوگانگی!
شراکت دراگوژین-بن دیویس که مایه نگرانی هواداران تاتنهام بود و پیش از این در بازی لیگ اروپا مقابل گالاتاسرای، در آزمون مهارِ ویکتور اُسیمن مردود شده بود، مقابل منچسترسیتی کارآمد واقع شد و به جز همین چند دقیقه ابتدایی، عملکرد این زوج عالی بود، چه در دفاع و چه در پیریزی حملات.
تردیدی نیست که با بازگشت رومرو و فن ده فن، این 2 بازیکن دوباره به نیمکت معرفی میشوند! اما با این نمایش هم به خودشان دلگرمی دادند و هم به آنژ از نظر امیدواری به عمق ترکیب.
حتماً برای شما هم سؤال شده که چرا گواردیولا با وجود استقبال از بازگشت رایگان گوندوغان به سیتی، خیلی به این هافبک باتجربه بها نمیدهد؟! دقیقه 13 که گل اول تاتنهام به ثمر رسید، گوندوغان یار مستقیم مدیسون بود و کاملاً با او شانه به شانه بود. مدیسون پشت گوندوغان بود. در حین دویدن از سمت راست او به چپش حرکت کرد، بهراحتی به داخل محوطه رفت و در نهایت هم گل زد! گوندوغان چه میکرد؟! با حرکت دست به استونز اشاره میکرد که: «مدیسون را بگیر!»
دقیقه 52، کولوسِفسکی یک لایی ناز به گوندوغان زد. در ادامه همان حرکت، هافبک ترکتبار آلمانی مسئول یارگیری سون بود. سون با سرعت خود، از حرکت حلزونوار گوندوغان پا به سن گذاشته پیشی گرفت اما گوندوغان دوباره به خودش زحمت داد: اشاره با دست به بقیه بازیکنان که سون را بگیرید! هر چند سون تأثیر مستقیم در این گل نداشت و فقط بازی بدون توپ کرد اما حالا مشخص میشود که چرا پپ، حتی در غیاب رودری، دیگر روی گوندوغان حساب نمیکند. البته گوندوغان تنها نیست و با توجه به سنش نباید هم انتظار خاصی داشت اما در بازیهای گذشته این بیخیالی را از بازیکنی چون کواچیچ نیز شاهد بودیم، مثلاً مقابل برایتون که فوتبال7 در تحلیل خود به آن اشاره کرده بود. این نوع بیخیالیها در زمان حضور رودری در زمین، کمتر به چشم میخورد.
روی گل دوم تاتنهام هم میتوان گوندوغان را تا حدودی مقصر دانست. گوندوغان باید تحرک بیشتری میداشت و زودتر به گواردیول نزدیک میشد اما مدافع کروات هم باید عملکرد بهتری روی این صحنه نشان میداد. توپگیری حاصل از پاس ضعیف گواردیول، منجر به یکودوی دیدنی سون-مدیسون شد و گل دوم تاتنهام را در پی داشت. وسط تحلیل سیتی، از پاس سون هم نگذریم! دوِیِ سون در پاسخ به یکِ مدیسون، انصافاً بینظیر بود!
پاسهای اشتباه این روزها به یکی از مضامین اصلی تیم پپ تبدیل شده اما اصولاً این خاصیت گواردیول است که بازیها را بد شروع میکند و خوب تمام میکند. قبل از این صحنه هم همانطور که گفتیم روی گل اول، یارگیری خوبی با کولوسفسکی نداشت.
پس از این 2 گل، گواردیول مثل همیشه موتورش روشن شد، به خودش آمد و با خلق 8 موقعیت، بهترین حملهکنندهی سیتی بود. بهترین بازیکن هجومی سیتی؟ گواردیول؟ ببخشید یادمان رفته بود که این روزها هافبکها و مهاجمان سیتی بیشتر تزیینی هستند!!
وقتی تاتنهام میدرخشد، روایت غالب، یاد کردن از مدیسون و سون هیونگ مین است. اما کولوسفسکی در این بازی 4 دریبل موفق داشت، در حالی که هیچ بازیکن سیتی به 2 دریبل نرسید! با اطمینان حمل توپ میکرد و در 3 صحنه مجزای بازی، مهارت، قدرت و دقت خود را به رخ سیتیزنها کشید.
در دقیقه 87 بازی، کولوسفسکی، تأثیر خود در حالت بدون توپ را نشان داد. در حالی که تاتنهام 3-0 جلو بود و هیچکدام از همتیمیهایش نزدیک او نبودند، یک توپ مرده را در کنار خط دنبال کرد. به توپ که رسید، آن را برای چند ثانیهای حفظ کرد تا بقیه از راه برسند. سپس فودن ضعیف را دریبل زد و با پاس دادن به برنان جانسون خلق موقعیت کرد (موقعیتی که البته تبدیل به گل نشد).
ستاره سوئدی این هفتههای تاتنهام، پیش از بازی بهترین توصیف را از خودش ارائه کرده بود. کولوسفسکی در مصاحبهای گفت: «برای من فرق نمیکنه، سعی میکنم شما رو بکشم، چه با توپ و چه بدون اون!» نمیتوان منکر خودکشی سیتی در این بازی شد اما کولوسفسکی مثل چند بازی گذشته مأموریتش را تکمیل کرد!
3 گل از 4 گل تاتنهام حاصل ترناور (turnover) بود، به زبان ساده: باز پسگیری توپ در بالای زمین. مضمون آشنای سیتی که به آن اشاره کردیم، در رُخداد این ترناورها نقش داشت: پاسهای اشتباه.
روی گل دوم گواردیول پاس تقریباً بدی داد. روی گل سوم پاس فودن ضعیف بود و روی گل چهارم، پاس گریلیش فاجعه بود.
پس از تعویض کوین دیبروینه به جای ساوینیو در دقیقه 74 اوضاع کمی بهتر شد و کیفیت فنی تیم با شانسهایی که دیبروینه برای هالند و گوندوغان خلق کرد، افزایش یافت. هر چند هالند موقعیت خلقشده را هدر داد اما با حضور دیبروینه بیاحتیاطیها و بیدقتیها به حداقل رسید. و نفسِ یکودوی هالند با دیبروینه بهترین گواه برای این کیفیت فنی بود.
یکی دیگر از پاسهای اشتباه سیتی، روی کرنر در وقتهای اضافه رُخ داد، یکودویی که یک طرف آن فودن بود و شب مزخرف خودش را تکمیل کرد!
واکر اخیراً نقش یک تماشاگر را در خط دفاعی سیتی دارد. انگار افزایش سن علاوه بر سرعت او، بر کارایی سیستم عصبیاش نیز تأثیر گذاشته. درست است که پاس گریلیش روی گل 4 تاتنهام فاجعه بود و سایر بازیکنان سیتی انتظار چنین پاسی را نداشتند اما عملکرد واکر نیز سوژه خنده بود.
پاس اشتباه گریلیش به ورنر رسید و همه میدانند که ورنر در یک چیز عالی است: حرکت سریع و پا به توپ. حالا واکر چه کرد؟ در ابتدای صحنه که فاصله زیادی با ورنر داشت و امکان کنترل راحتتر ورنر برایش فراهم بود، قدم زد، بعد از چند ثانیه که آغاز شتاب گرفتن ورنر بود، کمی سرعت دویدن خود را بیشتر کرد (بقول انگلیسیها جاگینگ jogging) و وقتی ورنر شتاب گرفت و پیش افتاد، تازه یادش افتاد که: «مثل اینکه باید بدوم!»
این ترفند واکر در قدیم کار میکرد. اینکه خودش را کمی عقبتر نگه دارد تا حرکت یار حریف را پیشبینی کند و بعد با سرعتش به او برسد، زمانی که جوان بود، جواب میداد، اما حداقل یک سالی میشود که این نقشه دیگر کسی را گول نمیزند، از جمله ورنر روی صحنه گل چهارم! در واقع واکر 34 ساله هنوز از نظر سرعت افت چندانی نکرده اما از نظر شتاب نه. بنابراین قدم زدن در حالی که میتوانی به یار حریف نزدیک شوی، بیشتر احمقانه به نظر میرسد تا هوشمندانه. مشکل فعلی بیشتر از جنس زمانبندی است تا سرعت، مشکلی که در فینال یورو 2024 مقابل اسپانیا نیز مشهود بود و در از دست رفتن قهرمانی انگلیس تأثیر داشت. بیشتر حملات اسپانیا از سمت چپ خودشان و راست انگلیس ترتیب داده شد.
گل 4 تاتنهام با پاس گل ورنر و گلزنی جانسون، ثبت شد: 2 بازیکن تعویضی پوستوغلو. معنای این گل چه بود؟ آنژ در این بازی از هر 6 عنصر هجومی خود استفاده کرد و همه در گلها مؤثر بودند: کولوسفسکی پاس داد مدیسون زد (1)، سون پاس داد مدیسون زد (2)، سولانکه پاس داد پورو مدافع تاتنهام زد (3) و بالاخره ورنر و جانسون همکاری کردند تا گل شماره 4 خلق شود! از این 6 نفر، 2 نفر بهترین گلزنان تاتنهام در فصل 25-2024 لیگ برتر هستند: مدیسون و جانسون با 5 گل زده.
راستی پاس گل سولانکه روی گل سوم هم یک نکته کمتر دیدهشده را به ما یادآوری میکند: فداکاری او و کمک او به بازیسازی تیم که یادآور خاطرات هری کین برای هواداران تاتنهام است!
یک لحظه صبر کنید. این همه تعریف و تمجید از بازیکنان هجومی تاتنهام ولی سکوت در مورد ویکاریو؟! در لحظاتی که سیتی تیم برتر میدان بود، بهویژه 12 دقیقه ابتدایی، ویکاریوی ایتالیایی تاتنهام را در بازی نگه داشت. پس مهاجمان پشتشان به ویکاریو گرم بود که فرصت زدن 4 گل با خیال راحت را برای آنها فراهم کرد.
بهترین واکنش ویکاریو، روی ضربه سر ساوینیو در دقایق پایانی نیمه نخست بود که البته در موقعیت آفساید زده شد اما کاملاً جدی بود. رفلکسهای ویکاریو، جاگیریهایش، خروجهای مصمم روی کرنرها، زدن حرف اول روی توپهای بلند و جسارت در بازی با توپ از دروازه، همه و همه باعث میشود که بگوییم این بهترین بازی فصل ویکاریو بود!
از ویکاریو تعریف کردیم اما هر کس گفت جیمز مدیسون بهترین بازیکن زمین نبود، به عقلش شک کنید! مدیسون با ارائه یک بازی هوشمند و مسلط، 2 گل زد تا 2 چیز را جشن بگیرد: بازگشتش به ترکیب ثابت و روز تولدش در 23 نوامبر.
هم پیشبینیهای مدیسون عالی بود، هم حرکات او هم تمامکنندگیاش. یکی دیگر از دردسرهایی که مدیسون برای دفاع سیتی ایجاد کرد، بازی بدون توپ او بود. او گاهی با دوندگی به منتها الیه سمت چپ میرفت تا هم جاگیری بازیکنان سیتی را به هم بزند و هم اینکه تنوع گزینههای پاس را برای همتیمیهایش بیشتر کند.
حق با خود مدیسون است که گفته بود: «با حضور من، این تیم خیلی بهتر میشه!» در قلبِ هر طرحی برای بازسازی تاتنهام، باید مدیسون حضور داشته باشد، حتی اگر هفته بعد دکتر تاتنهام به داد فولام بحرانزده برسد و در ورزشگاه اسپرز، 3-0 از فولام شکست بخورد!
در میانه بررسی 115 اتهام منچسترسیتی در دادگاه، مدیران منچسترسیتی احتمالاً با خودشان میگویند: همین یک مورد را کم داشتیم که 5 بازی پشت سر هم شکست بخوریم، عجب دنیای عجیبی شده!
گواردیولا در طول این 8 سال، سیتی را از نو بنا کرد، بنیان مستحکمی را ساخت که غیرقابل ریزش به نظر میرسید. اما وضعیت فعلی منچسترسیتی هشداریست برای تمام باشگاههای بزرگ. حتی یک بنیان محکم با تصمیمات ضعیف، ترک بر میدارد و گاهی نیز به سادگی فرو میریزد. 4 پنجره نقلوانتقالاتی ضعیف در 4 فصل اخیر، ترکیب سیتی را نحیف و لاغر کرده.
در یک موقعیت خوب روی یک ضدحملهی دو به دو، ساوینیو خرید جدید این فصل پاس را پشت هالند انداخت که نشاندهنده خام بودن این بازیکن جوان است. اما ساوینیو تنها مورد نیست. جذب رایگان گوندوغان که دستمزدش رایگان نیست و قرارداد جدید با کایل واکر، بیش از اینکه تصمیماتی عملگرایانه باشند، از سر احساس بودند. ماتئوس نونس 53 میلیون پوندی نیز به این زودیها مهرهی قابلاتکایی نخواهد شد. حتی برناردو سیلوای همیشه مطمئن از اوجش فاصله گرفته و فریاد میزند که سیتی به خریدهای جدید و مؤثر نیاز دارد. بگذارید آنچه را گفتیم ، با یک گزارهی برعکس بیان کنیم یعنی بر حسب بهترینها: بهترین بازیکن فعلی اما مصدوم سیتی روردری است که 5 سال پیش خریداری شده!
خریدها به لحاظ سنی و به لحاظ پُستهای موردنیاز خوب نبوده و مصدومیتها نیز بحران را تشدید کرده!
و اما در مورد خروجیها. فروشهای خوب یکی از هنرهاییست که در بازار بیرحم نقلوانتقالات، سیتی را سرپا نگهداشته. فروش خولین آلوارز، کول پالمر و صادرات بازیکن به عربستان، درآمدزا بوده اما آیا مدیران سیتی در خرج کردن این درآمدها بیش از حد محتاط نشدهاند؟! نه به آن زمانی که 115 اتهام را خلق کردند (به اثباتش کاری نداریم، حتی خود خلق اتهام) و نه به حالا که به ثروتاندوزی بینتیجه افتخار میکنند.
این بحران نشان میدهد که حتی باشگاههای سطح بالا، با یک یا چند تصمیم غلط و سطح پایین، به ورطه سقوط میافتند، چیزی که قبلاً در مورد منچستر، میلان و ... نیز شاهد بودیم. البته برای سیتی هنوز زود است اما ظاهراً زنگ خطر به صدا در آمده!
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹محمد صلاح و بحران تمدید قرارداد؛ آیا لیورپول ستاره مصری خود را از دست خواهد داد؟
🔹تغییر پست کیلیان امباپه و نقش کلیدی وینیسیوس جونیور در پیروزی آسان رئال مادرید مقابل لگانس
🔹آرنه اسلات: توهم نمیزنیم و میدانیم که رئال مادرید و منچسترسیتی دو تیم بزرگ هستند!
🔹گواردیولا: قهرمانی؟ فعلاً تنها چیزی که به آن فکر میکنم، کسب پیروزی در بازی بعدی است!
🔹نکات آماری لیورپول 3-2 ساوتهمپتون: پیروزی تاریخی با گل شماره 100 صلاح!