آیا شانس با رئالیها یار بود؟ آیا دورتموند لیاقت قهرمانی نداشت؟ کدام بازیکنان زمین بهترین و کدام بدترین بودند؟ با خواندن این مقاله از فوتبال7 میتوانید به پاسخ همه این پرسشها برسید.
وقتی وینیسیوس جونیور گل دوم رئالمادرید را به ثمر رساند، خود او، همه تماشاگران حاضر روی سکوها، همه بینندگان تلویزیونی و همه عالم و آدم میدانستند که «اجتنابناپذیر» بار دیگر اتفاق افتاده است.
رئالمادرید برای 18 اُمین بار به فینال صعود کرد و در آماری خیرهکننده، برای 15 اُمین بار پرچم خود را بر قله فوتبال اروپا نصب کرد. این بار رئال، به شیوهای این کار را کرد که هواداران آن، حتی اگر 1 میلیارد سال هم فکر میکردند، به ذهنشان خطور نمیکرد: بدون حتی یک شکست !
هواداران بروسیا دورتموند نیز همگی میدانند که بهخاطر نمایش این فصل تیمشان در اروپا، باید به آن افتخار کنند، اما مسأله اینست که در چنین بازی بیرحمی، صِرف عواطف و احساس به هیچ کاری نمیآید! هواداران دورتموند البته که این مسأله را فهمیدند، اما کمی دیر، هنگامی که سوت پایان به صدا در آمده بود.
رئالیها دوباره فاتح اروپا شدند، اما کسی این جام را به آنها نداد؛ بلکه با اراده پولادین خودشان، آن را از منچسترسیتی پس گرفتند و یک بار دیگر نشان دادند که لیگ قهرمانان، برای آنها، بیش از هر تیم دیگری، معنای خاصی دارد. آنها عرق ریختند، رنج کشیدند و پس از طی همه فراز و فرودها، آن چیزی را که به آنها تعلق داشت، پس گرفتند. شاید حتی خود آنها، این قهرمان شدنهای پیاپی را ساده بینگارند، اما هیچکس به اندازه «تاریخ»، به عظمت رکوردشکنی آنها واقف نیست! تعداد قهرمانیهای آنها اکنون بیش از 2 برابر میلان است. میلان با 7 بار قهرمانی، دومین تیم پرافتخار لیگ قهرمانان است.
فینال لیگ قهرمانان در این فصل، آیینه تمامنمایی از بازیهای رئال در این فصل از اروپا و حتی تمام رقابتها بود. رئالیها نیمه اول را خوب آغاز نکردند، تمام آمارها حکایت از برتری دورتموند داشت. امید گلزنی یک تیم که نشان از خطرناک بودن موقعیتهای آنها دارد، برای رئال در نیمه اول، 09. 0 بود که بدترین عملکرد فصل آنها بود. در مقابل امید گلزنی دورتموندیها، 68. 1 بود که بهترین عملکرد فصل آنها بود. نیکلاس فولکروک و کریم آدیمی، هر کدام 5 لمس توپ در محوطه جریمه رئال داشتند، در حالیکه تمامی بازیکنان رئالمادرید با همدیگر، فقط 4 لمس توپ در محوطه دورتموند داشتند! اما آنها فشار را تحمل کردند و در نیمه دوم بار دیگر عِنان کار را به دست گرفتند، شکفتند و گل دادند!
رئال در حالی امسال دوگانه لیگ داخلی-لیگ قهرمانان را فتح کرد که در همان آغاز فصل، 3 بازیکن کلیدی خود (آلابا، میلیتائو و کورتوا) را به دلیل پارگی رباط صلیبی از دست داد، اما فلورنتینو پرز در تصمیمی عجیب، هیچ خریدی در بازار انجام نداد و کل فصل را فقط با دو مدافع میانی ادامه داد. در بُرهههایی از فصل که رودیگر دچار یک مصدومیت مختصر شده بود، حتی آنچلوتی از شوامنی در پُست مدافع میانی استفاده کرد. اما هیچکدام از اینها رئال را از تلاش برای جنگیدن باز نداشت: نه مواجهه با بیش از 30 مصدومیت، نه از دست دادن یکی از بهترین مهاجمان نوک دنیا که فقط 1 سال پیش از رفتنش به لیگ عربستان، فاتح توپ طلا شده بود و نه تغییر سیستم اجباری ناشی از خروج او که انطباق با آن، ممکن بود بسیاری از تیمها را دچار بحران کند.
عادت رئال در اروپا اینست که همیشه راهی پیدا میکند، حتی از دل دشواریها. و وقتی رئال بر دشواریها فائق آمد، همان مشکلات بزرگی که در میانه راه با آنها مواجه شده بود، ساده به نظر میرسند، اما واقعیت اینست که برای مثال اگر به لیگ برتر و به وضعیت باشگاهی چون چلسی و منچستریونایتد، یا به سری آ ایتالیا و وضعیت باشگاهی چون میلان یا یوونتوس نگاه کنید، میبینید که همین مشکلات ساده، همین مصدومیتها، همین خروج بازیکنان کلیدی، چه بر سر این تیمها آورد. پاسخ رئال به مشکلاتش عقبنشینی نبود، قهرمانی در اروپا و قهرمانی 95 امتیازی در لالیگا، انتقام سخت لوسبلانکوس از مشکلاتشان بود!
هوادران بقیه تیمها شاید فکر کنند این تعداد قهرمانی، برای هواداران رئال و بازیکنانشان، عادی شده است و هیچ عاطفه و احساسی پشت آن نیست، اما همانطور که ادین ترزیچ سرمربی دورتموند پس از بازی گفت، بازیکنان رئال طوری در زمین میدوند و طوری رفتار میکنند که انگار تا حالا قهرمان نشدهاند! بازیکنان سالم رئال هر چه داشتند در وسط گود گذاشتند تا جای خالی مصدومان احساس نشود، خون دل خوردند، عرق ریختند و اشکها پاک کردند. نه هواداران رئال و نه بازیکنانشان، ربات نیستند، هیچ موفقیتی در این دنیا بدون احساس به دست نمیآید!
یا ممکن است قهرمانی رئال را باعث کسلکننده شدن فوتبال اروپا بدانند، اما در صورتی که ازین استدلال استفاده کنند، باید به آنها گفت که لطفاً این کار کسلکننده را از تیم خودتان هم درخواست کنید!
اَنگ دیگری که ممکن است به رئالمادرید زده شود، خوششانسی این تیم است. رئالیها در فینال بینقص نبودند، نیمه اول کاملاً تیم مغلوب میدان بودند، اما در فوتبال هیچکس به شما جایزه نمیدهد. گل نکردن موقعیتها توسط دورتموندیها در این نیمه، احتمالاً آنها را به یاد فرصتسوزیهای پاریسیها در نیمه دوم بازی برگشت نیمهنهایی میاندازد. فوتبال به همین سادگی شما را تنبیه میکند. آیا اگر رئالمادرید همین موقعیتها را در نیمه اول داشت و پس از گل نکردنشان، در نیمه دوم دورتموند گلزنی میکرد و قهرمان میشد، هواداران سایر تیمها باز هم همین را میگفتند؟! آری، برای همین است که فوتبال را ورزشی با دو نیمه تعریف کردهاند. در نیمه دوم، رئالیها به یک تیم کاملاً متفاوت بدل شدند و بر خلاف زنبورها، از موقعیتهایشان استفاده کردند تا پاداش متفاوت شدنشان را بگیرند.
رئالیها در طول فصل بارها از روی ضربات ایستگاهی گل دریافت کرده بودند، از جمله در الکلاسیکوی برگشت لیگ در برنابئو که از کریستنسن گل خوردند. اما بر خلاف همیشه و با علم به خطرناک بودن دورتموند در ضربات ایستگاهی و کرنرها، مدافعان و هافبکهای رئال، از نظر یارگیری و جاگیری روی این ضربات، یکی از بهترین شبهای خود را پشت سر گذاشتند.
سفیدپوشان مادرید، به همان اندازه که در د فاع روی ضربات ایستگاهی خوب بودند، روی گذارها ضعیف عمل کردند. پیش از بازی، آنچلوتی در مورد قدرت دورتموند در ضدحملات و انتقال سریع توپ از دفاع به حمله، هشدار داده بود. در شب فینال، هشدار نظری آنچلوتی را بهصورت عملی دیدیم. بهویژه در نیمه اول بازی، شاگردان ترزیچ، با 5 یا 6 نفر به سمت دروازه رئال حملهور میشدند و رئالیها جز شانس و بیدقتی مهاجمان دورتموند، هیچ واکنش دیگری به این انتقالهای سریع نداشتند. بر حسب 20 نمره، نمره رئال در دفاع روی گذارها، قطعاً زیر 15 بود!
در نیمه اول، فقط 4 بازیکن رئال عملکرد تقریباً قابلقبولی داشتند: والورده، کارواخال، مِندی و کروس. در نیمه دوم، اما بازیکنان رئال بیدارتر شدند و حداقل میتوان گفت که وینیسیوس و کاماوینگا به جمع خوبهای رئال اضافه شدند.
در شب خداحافظی کروس، والورده ثابت کرد که جانشین خلفی برای پوشیدن پیراهن کروس است. نه به اینخاطر که این 2 بازیکن شبیه همدیگر هستند، چون قطعاً سبک بازی آنها متفاوت است، والورده با سرعتش شناخته میشود و کروس با پاسهای دقیقش. بلکه به خاطر ثُبات و اطمینانخاطری که در طول فصل به تیم میدهد و آنچلوتی مطمئن است که حداقل یکی از بازیکنانش در طول فصل، تقریباً در 95 درصد بازیها خوب است. دیگر ویژگی مشترک والورده با کروس که او را وارث شایسته پیراهن شماره 8 میکند، عشق بیپایان و بی قید و شرط او به پیراهن رئالمادرید است.
در طول سالهای حضور کروس در رئال بارها، شاهد ارتباط کروس-کارواخال بودهایم. این ارتباط ، این بار با یک نقشه تاکتیکی از سوی آنچلوتی، محقق شد. کارواخالی که همیشه یا بیشتر مواقع، در هنگام ضربات ایستگاهی، به همراه فرلاند مندی و والورده روی خط نیمه میایستد تا ضدحملات را کنترل کند، به روی تیر 1 آمده بود. مدافعان دورتموند از او غافل شدند و به گمان اینکه باید از امثال رودیگر و ناچو محافظت کنند، کارواخال را آزاد گذاشتند. فرمان ارسال نیز به دست کسی بود که اُستاد فرستادن توپ به سمت نقطه موردنظر است. توپ دقیقاً روی سر کارواخال فرود آمد تا آنچلوتی باز هم با یکی از غافلگیریهای تاکتیکیاش، نشان دهد یک پیر کهنهکار است!
کارواخال با گلزنی، از یک سو با رکورد پاکو خنتو برابری کرد و به 6 عنوان لیگ قهرمانان رسید و از سوی دیگر، تمام مصدومیتها و رنجهای سالهای اخیر را به دست فراموشی سپرد. یادمان نرود که تا همین چند سال پیش، بسیاری از جمله خود هواداران و کارشناسان متمایل به رئال، کارواخال را تمامشده میدانستند، اما باز هم پرز در یک اقدام مدیریتی هنرمندانه، او را نگه داشت تا مدافع راست اسپانیایی، فرصت اثبات خود به منتقدین را پیدا کند. بیشک این یکی از بهترین فصول کارواخال در پیراهن سفیدرنگ رئال بود، ولو دفاع او از حریم سمت راست رئالمادرید، با پشتیبانی و کمک والورده محقق شده باشد!
هر چند سانچو در دوران حضور قرضی در دورتموند عملکرد د رخشانی داشته، اما شاید او همچنان در آرزوی بازگشت به منچستریونایتد باشد. تیمی مثل دورتموند، هر چقدر هم بزرگ باشد، از نظر افتخارات و پایگاه هواداران، قابلقیاس با شیاطین نیست.
سانچو بهویژه در 2 ماه اخیر، بسیار امیدوارکننده ظاهر شده بود و رگههایی از همان سانچوی سابق را دیدیم. در بازی نیمهنهایی او به سلطان دریبل تبدیل شده بود و در دیدار رفت مقابل پاریس، با 12 دریبل، بهترین بازیکن زمین از نظر دریبلزنی بود. اما تنها 1 دریبل موفق او مقابل فرلاند مندی، دوباره همه چیز را به نقطه اول برگرداند و احتمال اینکه منچستر و تنهاخ در صورت ماندن روی نیمکت منچستر، به تصمیم اولیه خود برگردند، بسیار بالاست !
بلینگام قبل و بعد از گل والورده، 2 موقعیت خوب را از دست داد. در موقعیت بعد از گل کارواخال، بهراحتی میتوانست به رودریگو پاس بدهد، اما با خودخواهی گزینه ضربه زدن به توپ را انتخاب کرد. هیچ دریبل مؤثری در بازی نداشت. تنها نقاط قوت او، دوندگیش و پاس گلش برای وینیسیوس بود که آن هم، با توجه به موقعیت قرارگیری و وضعیت دفاعهای دورتموند، یک پاس تقریباً معمولی محسوب میشد. با توجه به تمامی این موارد، میتوان با قاطعیت گفت که بلینگام در یک شب معمولی، قهرمان اروپا شد، اما از آن طرف هم میتوان گفت که او بهخاطر عملکردش در مراحل قبل و شاید هم بهخاطر بازی در خاک کشورش، شایسته این قهرمانی بود!
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹گراهام پاتر؛ سرمربی سابق چلسی و برایتون در انتظار مربیگری انگلیس
🔹رد پای بلاگر بلاروسی در ورود جیمیجامپها به بازی رئالمادرید و دورتموند
🔹فرنکی دی یونگ : با وجود احتمال مصدومیت، برای هلند بازی خواهم کرد
🔹به مناسبت پایان فصل ۱۴۰۲ – ۱۴۰۳ لیگ برتر ایران؛ بررسی مهمترین رکوردها و اتفاقات لیگ ۲۳
🔹او جوگو گزارش داد: آغاز مذاکرات بایرن مونیخ و برونو فرناندز