از گگن پرس تا فوتبال مالکانه: نگاهی به تکامل تاکتیک‌های کلوپ در لیورپول

به بهانه آخرین فصل حضور کلوپ در جمع قرمزها، درین مقاله از فوتبال7 قصد داریم سیر تکامل تاکتیکی لیورپول زیر نظر این مربی آلمانی را بررسی کنیم.

1403/01/04 22:16 بهروز شیعه‌یان

از گگن پرس تا فوتبال مالکانه: نگاهی به تکامل تاکتیک‌های کلوپ در لیورپول

تأثیر عمیق یورگن کلوپ در 9 فصل حضورش در لیورپول را به شیوه‌های مختلفی می‌توان مورد ارزیابی قرار داد. جام‌ها- و به‌ویژه قهرمانی لیگ برتر پس از 30 سال - شاید بهترین ملاک سنجش آن باشد، یا بازی‌های خاطره‌انگیزی هم‌چون دور برگشت نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان سال 2019 مقابل بارسلونا. به‌خاطر همین اثرگذاری عمیق بر نیمه قرمز شهر لیورپول، در سال 2022 « جایزه آزادی لیورپول» به وی اعطا شد (جایزه آزادی شهر، یک جایزه مخصوص است که به پاسداشت خدمات افراد توسط شهرداری‌های انگلیس اعطا می‌گردد).

روزگاری که کلوپ در دورتموند بود، تفاوت سبک بازی موردنظر خود و آرسن ونگر را این‌گونه تشریح کرد: «ونگر علاقمند به حفظ توپ، فوتبال هجومی و پاسکاریه، مثل یک ارکستر هماهنگ که البته در حال نواختن یک آهنگ ملایمه. ولی من عاشق هوی‌متالم! دوست دارم همیشه صدا بلند باشه.»

پس ازین مصاحبه بود که برچسب «فوتبال هوی‌متال» به سبک کلوپ خورد. اما سبک هوی‌متال کلوپ چه تأثیری در آنفیلد بجا گذاشته است؟ با ما همراه باشید تا ویژگی‌های کلیدی تیم او بین سال‌های 2015 و 2024 را موردبررسی قرار دهیم.

ضدپرس (کانترپرسینگ)

کلوپ پس از جایگزینی با برندن راجرز در سال 2015، سیستمی مشابه دورتموند را در لیورپول پیاده کرد. دوران حضور او در بوندس‌لیگا، با ابداع «ضدپرس تهاجمی» شناخته می‌شود، سیستمی که مبتنی بر باز پس‌گیری مؤثر توپ و مشارکت قوی در نبردهای فردی و ترکیب این دو ویژگی با فوتبال تهاجمی هدفمند است.

نخستین فصل کلوپ در لیورپول در حالی پایان یافت که بیشترین آمار پیروزی در «نبردهای فردی دفاعی» در لیگ برتر، در اختیار این تیم بود و بهبود قابل‌توجهی نسبت به دوران راجرز داشت. در کل رقابت‌ها نیز لیورپول در رتبه سوم این آمار قرار گرفت که نشان می‌داد کلوپ از بدو ورود به آنفیلد، عزم خود را برای پیاده‌سازی سبک موردنظرش جزم کرده است.

این نبردهای موفق معمولاً زمانی به چشم می‌آمد که لیورپولی‌ها توپ را از دست می‌دادند. طبیعی است که این روش باعث جلوگیری از ضدحملات حریف می‌شود، اما هدف اصلی کلوپ در روش ضدپرس، طراحی موج جدید حمله در سریعترین زمان ممکن است.

پس از باز پس‌گیری توپ توسط تیم کلوپ، تیم حریف باز می‌شود تا بازیکنان آن در موقعیت‌ها یا فضاهای جدید قرار بگیرند. از آنجایی که تیم کلوپ باز پس‌گیری را سریع انجام می‌دهد، حریفان نیز سعی می‌کنند با تغییر سریع آرایش خود، استفاده حداکثری را از فضاها ببرند.

در فصل نخست کلوپ(16-2015) ، آرایش 1-3-2-4 ، آرایش مطلوب او بود، اما همان‌طور که در ادامه توضیح خواهیم داد، در فصول بعدی به 3-3-4 تغییر آرایش داد. در فصل نخست، کلوپ با ترکیب کردن توانایی‌های امره جان، جیمز میلنر و آدام لالانا، یک هافبک هجومی ضدپرس و شش‌دانگ را ایجاد کرد. روبرتو فیرمنیو نیز با پرس از عقبتر به آن‌ها کمک می‌کرد.

جورجینیو واینالدوم (شماره 5 در تصویر فوق) در جولای 2016 از نیوکاسل سقوط‌کرده، به جمع لیورپولی‌ها اضافه شد و جردن هندرسون (شماره 14 در تصویر فوق) نیز موقعیت خود را به‌عنوان هافبک مرکزی اصلی تیم تثبیت کرد. با این دو شماره هشت فوق‌العاده (واینالدوم وهندرسون)، 3-3-4 جدید کلوپ شکل گرفت و این هافبک‌ها با کمک به اجرای ضدپرس، از خط جلو که متشکل از فیرمینیو (شماره 11)، مانه (19) و کوتینیو (10) بود، حمایت می‌کردند. به‌علاوه، آن‌ها با تلاش خستگی‌ناپذیر خود در زمین، هرگونه شکاف ایجادشده در جلو یا بین چهار نفر عقب را پوشش می‌دادند.

حملات انتقالی

پس از حضور کلوپ، علی‌رغم پیشرفت فوری لیورپول در زمینه نبردهای فردی، تعداد گل‌های خورده هم‌چنان بالا بود. پیشرفت اصلی تیم در نحوه پیاده‌سازی «حملات انتقالی» یا همان گذار سریع از موقعیت دفاعی به هجومی بود. در فصل 16-2015 ، با در نظر گرفتن 29 بازی‌ایی که کلوپ عهده‌دار هدایت لیورپول بود، این تیم در رتبه دوم گل‌های زده قرار گرفت. تا پیش از حضور او، لیورپول فقط 14 گل زده داشت!

در دو فصل بعدی حضور کلوپ (17-16 و 18-17)، لیورپول به میانگین مالکیت %60 رسید. اما ویژگی اصلی که آن‌ها را به یک قدرت هجومی بدل ساخت، حملات انتقالی با سرعت بالا به رهبری مانه، کوتینیو و فیرمینیو بود. در سال 2017، با ورود صلاح به آنفیلد، تهدید حملات انتقالی کلوپ، وارد مرحله جدیدی از پیشرفت شد؛ بهترین نشانه این پیشرفت،32 گلی بود که ستاره مصری در نخستین فصل حضور خود در لیگ برتر به ثمر رساند. خط میانیِ ضدپرس قرمزها نیز همچنان با قدرت وظیفه خود در زمینه باز پس‌گیری توپ را ایفا می‌کرد تا با کمک خط حمله خطرناک لیورپول، توپ‌های باز پس‌گیری شده را در اسرع وقت به موج جدید حمله و احتمالاً به گل تبدیل کنند.

عقب آمدن فیرمینیو (این بار، شماره 9 در تصویر بالا) برای توپگیری، نقش مهمی در نحوه شکل‌گیری حملات لیورپول داشت و فیرمینیو پس از گرفتن توپ، با صلاح (شماره 11) که از جناح راست و مانه (19) که از جناح چپ نفوذ کرده بودند، بازی می‌کرد. بازیکنانی چون هندرسون، واینالدوم، میلنر و جان نیز بعد از باز پس‌گیری توپ در هافبک، آن را به‌صورت هدفمند به بازیکنان هجومی منتقل می‌کردند.

دفاع‌های کناری

در سال 2018، کلوپ با رساندن لیورپول به فینال لیگ قهرمانان، جایگاه خود روی نیمکت لیورپول را تثبیت کرد. در نقل‌انتقالات زمستانی همین سال، کلوپ، ویرجیل فن‌دایک را خریداری کرد و پس از قهرمانی در اروپا نیز در نقل‌انتقالات تابستانی، بکر و فابینیو را به ترکیب خود اضافه کرد.

در فصل 19-2018 تیم کلوپ هم‌چنان با میانگین مالکیت 60 درصد به بالا، جزو برترین تیم‌ها در بازی مالکانه بود، اما ازین فصل، دو بازیگر کلیدی جدید نیز در حفظ مالکیت نقش اساسی پیدا کردند: دو دفاع کناری یعنی ترنت الکساندر آرنولد و اندرو رابرتسون. این دو بازیکن با دوندگی بی‌امان خود و رفت‌وبرگشت‌های مداوم بین دفاع و حمله، برتری عددی و تکنیکی لیورپول در حملات را بیشتر می‌کردند. اضافه شدن این دو مدافع به حمله، در کنار دریبل‌زنی‌ها، جاگیری‌های هوشمندانه و دوندگی‌هایِ عرضی صلاح و مانه و هم‌چنین، مراجعه فیرمینیو به عقب برای توپگیری، بُعد ترکیبی جدیدی را به حملات لیورپول افزود. حداقل یکی از هافبک‌ها- معمولاً یکی از شماره هشت‌ها- نیز با دوندگی رو به جلو، به این حملات ترکیبی اضافه می‌شد.

در تمامی فصول 2018 تا 2023، لیورپول در رتبه اول یا دوم سانترها در لیگ برتر قرار داشت که بیشتر این سانترها توسط آرنولد و رابرتسون ارسال می‌شد. در جدول پاس گل‌ در فصل 19-2018 لیگ برتر، آرنولد مشترکاً در رده سوم قرار گرفت و رابرتسون نیز پنجم شد. در فصل بعدی نیز به‌ترتیب دوم و سوم شدند- و فقط کوین دی‌بروینه بازیساز من‌سیتی از آن‌ها بهتر بود.

سانترهای مکرر، ارسال‌های زمینی رو به عقب و تیز به داخل محوطه (کات‌بَک‌ها) و پاس‌های کلیدی این دو مدافع به هم‌تیمی‌هایشان در نواحی مرکزی زمین، باعث می‌شد که حملات لیورپول از کناره‌ها به یک تهدید جدی برای حریفان تبدیل شود. دیگر عنصر ارزشمند حملات کلوپ، ارسال‌های این دو مدافع در ضربات ایستگاهی بود.

مشارکت یکی از مدافعان کناری، به‌خودی خود به بار هجومی تیم می‌افزاید، چه برسد به لیورپول که این کار را با هر دو مدافع کناری انجام می‌داد. در هنگام پرس حریفان یا کشاندن تیم لیورپول به یکی از دو جناح زمین، فضا برای دفاع کناری در جناح دیگر باز می‌شد تا از آن برای فرصت حملات استفاده کند. به‌علاوه این دو دفاع به‌صورت مستقیم نیز با هم ترکیب می‌شدند. این کار از طریق تعویض منطقه بازی از چپ به راست یا بالعکس و با پاس‌های متنوع، انجام می‌شد.

سه نفر جلو

حریفان لیورپول نیز بیکار ننشستند و برای محدودسازی خطر حملات لیورپول از جناحین، سعی می‌کردند با حضور بال‌های کناری خود، پوشش دفاعی لازم در کناره‌ها را فراهم کنند. پرس کردن لیورپولی‌ها و سوق دادن جریان بازی آن‌ها از جناحین به مرکز زمین، دیگر ترفند حریفان برای محدودسازی خطر مدافعان کناری لیورپول بود (به‌خصوص آرنولد و رابرتسون). ضد تاکتیک کلوپ برای مقابله با این روش‌ها، استفاده از یک خط هجومی سه‌نفره شامل صلاح، مانه و فیرمینیو بود که نزدیک به هم بازی می‌کردند. این 3 بازیکن در دوره‌ای، یکی از مؤثرترین خطوط هجومی دنیا محسوب می‌شدند.

این سه مهاجم زهردار، علاوه بر توانایی دریبل‌زنی و حرکت پا به توپ به داخل برای شوتزنی با پای تخصصی، مدافعان حریف را به همراه خود به فضاهای مرکزی‌تر می‌کشیدند تا فضای لازم برای نفوذ دفاع‌های کناری یا هافبک‌هایی که به حملات اضافه می‌شوند، فراهم گردد.

همان‌طور که از شکل بالا مشخص است، فیرمینیو برای ایجاد اضافه‌بار و برقراری ارتباط بین خطوط حمله و هافبک، به کمک هافبک‌ها در خط میانی می‌آمد تا از طریق دوندگی در یکی از دو سمت زمین و تعویض چرخشی جای خود با واینالدوم، هندرسون، نبی کیتا یا چمبرلین، باعث ایجاد اضافه‌بار در جناحین شود. حرکات او نقش مهمی در مشغول کردن مدافعان حریف و بر هم زدن آرایش دفاع‌های میانی آن‌ها داشت. با حرکات فیرمینیو، فضا برای ارسال پاس‌های عمقی به صلاح و مانه باز می‌شد.

از میان سه نفر جلو، مانه مستقیم‌تر از بقیه بازی می‌کرد. مانه مُدام در پشت دفاع حریف می‌دوید تا با بهره‌گیری از قدرت دریبل‌زنی صلاح و هنر جایگیری فیرمینیو، پا به توپ در یک‌سوم هجومی حریفان مانور دهد. زمانی که حرکات مانه یا جابجایی‌های چرخشی لیورپولی‌ها، توسط بازیکنان حریف رهگیری و خنثی می‌شد، لیورپول از مزیت دیگر خود استفاده می‌بُرد: باز شدن فضاهای کناری برای پیشروی آرنولد و رابرتسون.

این سه‌گانه هجومی علاوه بر مزایای فردی، هنر خوبی در ترکیب شدن با همدیگر داشتند. هرم چهارم مصر، جواهر سیاه سنگالی و تکنیسین برزیلی، استاد پیدا کردن همدیگر در فضاهای بین خطوط بودند، چه در هنگام حملات لیورپول که باید در فضاهای فشرده با همدیگر ترکیب می‌شدند و چه در فضاهای بازتر در هنگام ضدحملات. پس از مدافعان کناری، بین سال‌های 2018 و 2022، این سه بازیکن بیشترین پاس گل را برای هم‌تیمی‌هایشان فراهم کردند.

جابجایی‌های چرخشی در نواحی مرکزی زمین

حملات مؤثر لیورپول از کانال‌های کناری، صرفاً حاصل تلاش مدافعان کناری نبود. هنگام پا به توپ شدن صلاح و حرکات عرضی او، جردن هندرسون (شماره هشت سمت راست) نیز با دویدن به سمت راست، پوشش هجومی لازم را برای حرکات او فراهم می‌ساخت. در زمان حضور هندرسون برای دادن عرض بیشتر به بازی لیورپول، دیگر نیازی نبود که آرنولد روی دست صلاح حرکت کند و سانتر کند. در نتیجه هنگامی که مالکیت توپ در اختیار لیورپول بود، آرنولد به داخل حرکت می‌کرد تا به یک شماره هشت یا گاهی به هافبک محوری دوم (پیوت) تبدیل شود. بنابراین کلوپ با استفاده از یک خط دفاع تغییر یافته سه‌نفره (در اثر انتقال آرنولد به پست پیوت) و دو هافبک محوری خود (با اضافه شدن آرنولد به‌عنوان هافبک محوری جدید)، از عقب اقدام به بازیسازی می‌کرد.

هنگام انتقال حمله به نیمه زمین حریف و به‌خصوص یک‌سوم هجومی، تنوع و گستره پاس‌های آرنولد نیز جالب‌توجه بود. گاهی با پاس‌های سریع و ناگهانی، خط دفاع حریف را می‌شکافت، گاهی حول نقطه کرنر پاس کوتاه می‌داد تا مالکیت حفظ شود و گاهی نیز با پاس‌های عرضی، اقدام به تعویض منطقه بازی می‌کرد.

بر خلاف آرنولد، رابرتسون در جناح چپ، در نقش دفاع تخصصی باقی مانده است و وظیفه اینوِرت کردن (حرکت تناوبی بین کناره و مرکز زمین و پاسکاری برای کمک به بازیسازی) به بازیکنی سپرده می‌شود که از جناح چپ حمله می‌کند. درین حالت، شماره هشت لیورپول در سمت چپ- که در فصل 24-23 معمولاً کرتیس جونیز است- همانند هندرسون، پوشش هجومی را فراهم می‌کند (شکل زیر).

پس از خروج هندرسون، مانه و فیرمینیو در فصل 2022، وظیفه این جابجایی‌های چرخشی بین مرکز و کناره‌ها، به بازیکنانی چون سوبوسلای، شماره هشت جدید لیورپول در سمت راست، سپرده شد تا پشتیبانی عرضی را در اطراف صلاح یا کمی جلوتر از او فراهم کند (شکل بالا). فیرمینیو نیز جای خود را به داروین نونیز داد. در مقایسه با فیرمینیو که برای کمک به هافبک‌ها به عقب می‌آمد، نونیز بیشتر علاقمند به دوندگی در پشت خطوط دفاعی حریفان است. شاید دیگو ژوتا بازیکن شبیه‌تری به فیرمینیو باشد، چون بازیکن پرتغالی، به‌ویژه هنگامی که در بین خطوط بازی می‌کند، مشارکت زیادی در پاسکاری از عقب و تشکیل ترکیب‌های مختلف با سایر بازیکنان دارد.

ژوتا و گاکپو در نقش مهاجم نوک نیز ظاهر می‌شوند. درین حالت، آن‌ها به قسمت‌های عقبتر زمین می‌آیند تا با ایجاد اضافه‌بار در خط هافبک، نظم مدافعان وسط حریف را بر هم بزنند، یعنی همان نقشی که فیرمینیو بر عهده می‌گرفت. هر دوی آن‌ها، در قیاس با فیرمینیو، هم دید بهتری دارند و هم تفکر رو به جلوتری دارند، هر چند هیچ‌کدام از نظر خلاقیت به پای مرد برزیلی نمی‌رسند.

در اثر این تغییر سبک و اتکای بیشتر لیورپول به جابجایی‌های چرخشی مرکزی، آمار سانتر لیورپول در فصل جاری (24-23)، در مقایسه با فصول پیشین کلوپ، کاهش چشمگیری یافته است.

بازیسازی از عقب

تحول دیگر در تیم کلوپ، نحوه بازیسازی تیم از عقب و حرکت به سمت یک‌سوم هجومی حریف با مالکیت کنترل‌شده است. البته گذارهای سریع از دفاع به حمله و ضدپرس نیز هم‌چنان جزوی از مؤلفه‌های حملات لیورپول هستند و با این تغییر جدید ترکیب می‌شوند.

الکساندر آرنولد معمولاً از دفاع راست به هافبک می‌آید تا با تنها هافبک محوری تیم، ترکیب شود (فابینیو در فصول قبل و مک آلیستر یا اِندو در فصل جاری). سه دفاع باقیمانده، یک خط دفاع موقت سه‌نفره را تشکیل می‌دهند تا یک آرایش 2-3 (دفاع سه‌نفره و هافبک‌های محوری در جلو آن‌ها) یا 2-4 (با حضور آلیسون در بازیسازی) شکل بگیرد- که آرایش رایج بسیاری از تیم‌های برتر فعلی برای بازیسازی از عقب است (شکل زیر که در آن، جو گومز در نبود رابرتسون مصدوم، در نقش دفاع چپ قرار دارد).

در هنگام پیشروی مالکانه لیورپولی‌ها به نیمه حریف، حفظ توازن در بازی عنصر مهمی است. به همین‌خاطر تیم‌هایی که این سبک را اختیار می‌کنند، سعی می‌کنند همیشه 5 نفر را با ساختار 2-3 پشت توپ نگه دارند تا در صورت لو رفتن توپ، فرصت واکنش داشته باشند. اما در لیورپول، به‌علت اثرگذاری زیاد رابرتسون در فاز هجومی، این مدافع چپ به پیشروی تا نقاط انتهایی زمین ادامه می‌دهد که باعث می‌شود 4 نفر با آرایش 2-2 پشت توپ باقی بمانند و در نتیجه حمایت در ضدحملات سخت‌تر شود. برای رفع این نقطه ضعف یکی از دفاع‌های وسط، سعی می‌کند در هنگام گذارها، جای خالی رابرتسون را پر کند، اما اگر حریف در جناح چپ دارای وینگرهای مستقیم و سریع باشد، لیورپول به مشکل می‌خورد.

نقطه قوت اصلی لیورپول در این تغییر سبک جدید، بازی کردن الکساندر آرنولد در یک موقعیت مرکزی‌تر است که قدرت بازیسازی هافبک‌ها را تقویت می‌کند. آرنولد نیز به‌خوبی از پس این وظیفه بر آمده است، چه با توانایی پاسکاری خود و چه از طریق خلق موقعیت مستقیم گلزنی برای مهاجمان.

البته هر تغییری معایبی نیز دارد. طبیعتاً سانترهای ارسالی آرنولد کاهش یافته است و تقریباً به پایین‌ترین سطح از سال 2017 رسیده است. اما پس از خروج فیرمینیو و حذف فاکتور کمک او به هافبک‌ها- همان‌طور که در بالا گفتیم، دوندگی‌های نونیز بیشتر در بالای زمین و در پشت دفاع حریف است- کلوپ یک روش جدید برای ایجاد اضافه‌بار در نواحی مرکزی زمین پیدا کرد که الکساندر آرنولد بازیگر اصلی آن است.

کلوپ به فوتبال هوی‌متال خود در دوران حضورش در لیورپول وفادار ماند، اما قطعاً جزئیات تاکتیکی در نحوه بازی این تیم تکامل یافته است. اینکه جانشین او چه تغییراتی درین تیم ایجاد خواهد کرد، جالب خواهد بود.


🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:

🔹10 لحظه مهم و جالب کریستیانو رونالدو در تیم ملی پرتغال

🔹به مناسبت تولد رونالدینیو؛ مروری بر زندگینامه ورزشی درخشان شاعر فوتبال

🔹نگاهی به مسابقات مهم ملی در نوروز ۱۴۰۳؛ کدام بازی‌ها عید سال نو را جذاب می‌کنند؟

🔹بجامانده از بازی اتلتیکومادرید- بارسلونا: واندا دژ نفوذناپذیر ژاوی

🔹بررسی دلایل شکست لیورپول مقابل منچستریونایتد


میخای اطلاعات فوتبالی خودتو محک بزنی؟ بیا تو بازی کوییز
میخای تو مسابقه پیش‌بینی ما شرکت کنی؟ بیا تو مسابقه پیش‌بینی
اخبار کوتاه و جذاب در: کانال تلگرام فوتبال7