تنهاخی که ادعا میکرد برای ساختن تیمی در حد سیتی، به منچستر آمده است، باز هم برابر پپ هیچ حرفی برای گفتن نداشت. دلیل شکست مجدد تنهاخ برابر پپ چه بود؟ آیا مصدومیتها تنها مشکل منچستر هستند؟ اگر به دنبال پاسخ این پرسشها هستید، با این مقاله از فوتبال7 همراه باشید.
منچستریونایتد، از سال 2015، 53. 1 میلیارد پوند صرف 138 خرید جدید کرده است. در بازهای تقریباً مشابه از سال 2016، منچسترسیتی نیز با 51. 1 میلیارد پوند، 201 بازیکن جدید را خریداری کرده است. مبلغ نقلانتقالاتی که این 2 باشگاه خرج کردهاند، از تولید ناخالص داخلی حداکثر 22 کشور دنیا بیشتر است!
لیگ برتر انگلیس زمین بازی میلیاردهاست و حتی دولتها نیز از باشگاهها حمایت مالی میکنند. تماشاگران به تماشای بهترین فوتبالیستهای دنیا مینشینند که با مبالغ نجومی خریداری شده و دستمزد هفتگی آنها، حتی در خوابهای تماشاگران هم جایی ندارد.
اما سرنوشت دربی منچستر، توسط دو فوتبالیستی تعیین شد که کمی آنطرف از استایوم اتحاد، چشم به این دنیا گشوده بودند و اتفاقاً امضای قرارداد با آنها هیچ خرجی روی دست مالکان این 2 تیم نگذاشته بود. رشفورد از 7 سالگی و فودن از 4 سالگی عضو یونایتد و سیتی بودهاند و چه زیبا بود که در جمع انبوهی از ستارگان حاضر در میدان، چراغ دربی به دست این 2 ستاره خودساخته روشن شد.
بر خلاف فودن، رشفورد فصل خوبی را سپری نمیکند و آماج انتقادات است، اما در مصاحبه پیش از بازی تأکید کرده بود که هیچکس نمیتواند تعهد او را به باشگاهی که خانهاش محسوب میشود، زیر سؤال ببرد. او تمام خشم، ناامیدی و لطماتی را که این انتقادات به او وارد کرده بودند، در یک لحظه جمع کرد و در قالب یک موشک غیرقابل مهار، به سمت دروازه ادرسون روانه کرد.
با وجود یک فصل کابوسوار، 7 دقیقه و 40 ثانیه بیشتر نگذشته بود که رشفورد، بذر امید را در دل اندک هواداران قرمزها در استادیوم کاشت. فرصتسوزی هالند در اواخر نیمه اول و زدن توپ به بیرون از چندقدمی دروازه، دل هواداران یونایتد را کمی قرصتر کرد.
در پایان نیمه اول، حتی آمارها هم خبر از پیروزی شیاطین سرخ میدادند و منچسترسیتی برای پیروزی نیاز به طلسمشکنی داشت: 143 بازی لیگ برتر بود که منچستر پس از پیروزی در نیمه اول، شکست نخورده بود و سیتیزنها نیز پس از شکست در نیمههای اول، هرگز نتوانسته بودند پیروز دربیهای لیگ برتر شوند.
اما شب، شب متولدین شهر منچستر بود و در نیمه دوم نوبت به فودن رسید تا خودی نشان دهد. فودن تصمیم خود را پیش از آغاز نیمه گرفته بود. او میخواست دستنوشته رشفورد را پاره کند و داستان جدیدی بنویسد. در عصر انتقالهای مدرن در بازیها و جابجاییهای هوشمندانه موقعیتی، گل فودن با یک حرکت کلاسیک مدرسهای از راه رسید و بازیکن آکادمی پس از مغلوب کردن لیندلوف در یک دوئل تکبهتک، دقیقاً به شیوه خود رشفورد، گل او را پاسخ داد تا پس از ادرسون در نیمه اول، اونانا نیز ناامیدانه شاهد روانه شدن یک راکت دوربُرد و غیرقابل مهار به سمت دروازهاش باشد.
پپ گواردیولا، فودن را بازیکن فصل لیگ برتر نامیده است و در دقیقه 80، فودن نشان داد که چرا شایسته این عنوان است. فودن پس از دریافت توپ در کانال چپ زمین، با استفاده از هنری که در آن مهارت دارد، یعنی هافتاچ یا نزدن ضربه اضافی به توپ (half-touch)، توپ را به یولیان آلوارز رساند. تا کاسمیرو به خودش بیاید، فودن 5 متر از او فاصله گرفته بود و پاس برگشتی آلوارز در یکودو را با شوتی دقیق به گوشه دروازه اونانا فرستاد. لیندلوف شوربخت که دوباره مقابل فودن قرار گرفته بود ، این بار هم نتوانست مانع شوتزنی فودن شود و فودن با نهایت دقت، همچون یک بازیکن پخته 30 ساله، از یک روزنه کوچک، یک گل ساخت.
هر چند غول نروژی سعی کرد با گل خود در دقایق پایانی، در کانون توجهات قرار بگیرد، اما این دربی، یک دربی کاملاً منچستری بود و با پول خلق نشده بود، چون خالقان گلهای آن با عشق پا به دنیای فوتبال گذاشته بودند.
حتی اگر منچستر با گل رشفورد به پیروزی میرسید، چیزی از تلخی داستان آنها کم نمیشد. واقعیت اینست که 60 دقیقه برتری منچستر در نتیجه، حاصل سیوهای خوب اونانا و چاشنی خوششانسی در فرصتسوزیهای بازیکنان سیتی از جمله هالند بود. این یازدهمین شکست این فصل یونایتد بود و تنهاخی که با وعده قهرمانی پا به این شهر گذاشته بود، کاری کرده که اکنون هواداران حتی به سهمیه لیگ اروپا هم راضی هستند ! منچستر فقط یک شکست با بدترین آمار خود از زمان فرگوسن فاصله دارد (12 شکست).
بیتردید مصدومیتها دست تنهاخ را بسته بودند، اما داشتن فقط یک شوت در چارچوب (گل رشفورد)، مالکیت کمتر از %30، اشتباه آمراباط و ... ، عوامل فوتبالی هستند که ربط دادن آنها به مصدومیتها، چیزی جز رفع تکلیف را به ذهن متبادر نمیکند. پس از سال 13-2012 که آخرین قهرمانی یونایتد در لیگ برتر بود، به پایان بردن فصل زیر منچسترسیتی در جدول، تبدیل به یک عادت برای هواداران یونایتد شده است.
8 گل در 8 بازی پیاپی، بهترین نشانه از اوج گرفتن راسموس هویلند بود، تا اینکه مصدومیت دوباره کام این بازیکن دانمارکی و تنهاخ را تلخ کرد. در غیاب هویلوند، تنهاخ تصمیم گرفت رشفورد را در پست مطلوب خود در سمت چپ قرار دهد و از برونو فرناندز بهعنوان شماره 9 کاذب در نوک حمله استفاده کند.
در پُست دفاع وسط، انتخابی جز جانی اوانز 36 ساله در کنار واران وجود نداشت. لیندلوف در پُست دفاع چپ بکار گرفته شده بود. لیندلوف در دفاع راست نیز یک بازیکن معمولی است، چه برسد به دفاع چپ که با توجه به راست پا بودنش بارها نشان داده توانایی بازی درین پست را ندارد. اما تنهاخ انتخاب دیگری نداشت، چون اگر دالوت را در پست دفاع چپ بازی میداد، توان هجومی تیمش را در سمت راست نیز از دست میداد و توازن تیم تا حد زیادی به هم میریخت. بنابراین درین مورد نمیتوان به او خُرده گرفت.
ایده استفاده از فرناندز بهعنوان 9 کاذب، چیز جدیدی نبود، چون در سالهای اخیر، منچستریونایتد همیشه با یک نقشه، به اتحاد سفر کرده: دفاع عمیق و استفاده از ضدحملات. تنها چیزی که تغییر کرده بود، نحوه پیادهسازی این نقشه بود. این ایده تاکتیکی در نیمه اول کاملاً مؤثر واقع شد و اثرگذاری فرناندز و رشفورد روی گل اول، بهترین گواه اثرگذاری آن بود، اما در ادامه روی دو موقعیت دیگر، ضعف رشفورد در کنترل توپ باعث شد که پاسهای طلایی فرناندز بینتیجه بماند. در نیمه دوم این ایده بیاثر شد و وقتی در کنفرانس خبری پس از بازی، از گواردیولا پرسیده شد که چگونه جلو ضدحملات منچستر را گرفتی، پاسخ داد: « هیچی! فقط بهشون گفتم توپ رو احمقانه از دست ندید. توپ رو در موقعیتهای ساده خندهدار لو ندید. »
در بازی دیشب، تنهاخ 3 تعویض مهم انجام داد. تعویض اول اجتنابناپذیر بود و کامبوئالا 19 ساله به جای جانی ایوانز مصدوم به بازی آمد. همین یک تعویض و محدودیتهای بازیکن در خط دفاعی باعث شد کل آرایشی دفاعی یونایتد بر هم بریزد، چون جوان فرانسوی به پست دفاع راست رفت، لیندلوف به وسط رفت تا جای ایوانز را بگیرد و دالوت هم به دفاع چپ منتقل شد. و از آنجایی که این تعویض در دقیقه 69 یعنی قبل از گل دوم فودن انجام شد، احتمالاً در بر هم خوردن تمرکز دفاعی یونایتد نقش بسزایی داشت.
اما تعویضهای بعدی تنهاخ، نشان از اشتباهات مستقیم و غیرمستقیم او در دوران حضورش در یونایتد دارند. رشفورد اگرچه بعد از گل در زمین، تا حدود زیادی خنثی شد، اما میتوانست دفاع سیتیزنها را مشغول به خود نگه دارد. و متأسفانه تنهاخ او را با آنتونی تعویض کرد: یعنی تعویض یک بازیکن بیاثر و خنثی با یک بازیکن بیاثرتر ! در صحنه گل سوم نیز هر چند عدم پیگیری کاسمیرو بعد از قرار دادن آمراباط در تنگنا، بیتأثیر نبود اما بازیکنی که اشتباه ناشیانه او زمینهساز گل سوم سیتی و تیر خلاص بر پیکره تیمش شد، بیتردید آمراباط بود. هر دو بازیکن، آنتونی و آمراباط، بارزترین نشانه از شکست سیاست نقلانتقالاتی منچستر در دوران تنهاخ هستند، چون با نظر مستقیم او خریداری شدهاند.
اکنون به نظر میرسد که تنها فرصت پیش روی مرد هلندی برای نجات فصل خود، جام حذفی باشد، هر چند این مسیر نیز چندان هموار به نظر نمیرسد و منچستر باید در یکچهارم به مصاف لیورپول آماده این فصل و این روزها برود. بهرحال این احتمالاً آخرین فرصت وی برای اثبات خود به مالکان منچستر است تا ثابت کند بهترین گزینه برای پروژه «جهانیسازی دوباره منچستر» تحت هدایت مالکان جدید است.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹منچستر سیتی ۳ – منچستر یونایتد ۱؛ سیتیزنها در دربی باخت نمیدهند!
🔹پیشخوان فوتبال7: بررسی بازیهای مهم هفتگی اروپا، از دربی منچستر تا جدال ناپل
🔹سیمونه اینزاگی، آقای معمولی اینتریها؛ نگاهی به انقلاب اینزاگی در اینترمیلان
🔹به مناسبت آتش بازی هالند مقابل لوتون؛ مروری بر معروفترین پوکرهای ستارگان فوتبال
🔹اختصاصی: بررسی آماری ۵ گل ارلینگ هالند به لوتون تاون