به لطف تاکتیکهای سیمونه اینزاگی در فصول اخیر، اینتر در مسیر احیای کامل قرار گرفته و به یکی از وزنههای فوتبال اروپا بدل شده است. تاکتیکهای وی، در نگاه اول اگرچه ممکن است ساده و معمولی به نظر برسند، اما نشانگر درک خوب او از فوتبال مدرن هستند.
استخدام آقای معمولی که بر خلاف آقای خاص، بدون ادعا وارد شهر اینتر شد، یک اقدام ریسکی از جانب کارشناسان فوتبال و هواداران اینتر تلقی میشد، اما مرور زمان و بخصوص روند اینتر از آغاز سال جاری میلادی، 2024، نشان میدهد که مدیران اینتر در انتخاب خود اشتباه نکرده بودند.
به نظر وقت آن رسیده است که ما نیز در رسانه فوتبال7، نگاهی داشته باشیم به شخصیت و سبک بازی سیمونه اینزاگی و اینکه اینتر چگونه تحت هدایت او تکامل یافته است.
تا همین چند سال پیش، اگر از هواداران فوتبال میپرسیدی «سیمونه اینزاگی کیست؟» جوابی که میشنیدی، احتمالاً این بود: «برادر پیپو اینزاگی» . پیپو یا فیلیپو اینزاگی مهاجم موفق آثمیلان بود که نزدیک به 200 گل در دوران حرفهای خود به ثمر رساند.
اما اگر از هواداران با دانشتر فوتبال بپرسی، خواهند گفت که سیمونه اینزاگی نیز اگرچه در حد برادرش نبود، اما یک مهاجم خوب و قابلاتکا بود، بهویژه برای لاتزیو که بیشتر دوران بازی خود را در آنجا گذراند. هر دو برادر فوتبال خود را از ردههای پایه پیاچنزا آغاز کردند و سیمونه در ادامه راهی شهر رُم شد و بیش از یک دهه به این باشگاه خدمت کرد که حاصل آن 28 گل و کسب یک عنوان سری آ با لاتزیو بود.
سیمونه اینزاگی که در دوران بازی خود، به رفتار حرفهای مشهور بود، به خاطر شناختی که از حرفهایگری او وجود داشت، پس از بازنشستگی از فوتبال، به سمت سرمربی جوانان لاتزیو منسوب شد. او خیلی زود اعتماد سران باشگاه لاتزیو را جلب کرد و در سال 2016 ، به نیمکت تیم اصلی منتقل شد.
دوران مربیگری او کاملاً بر دوران بازی او سایه افکند و لاتزیو با کسب جام حذفی در سال 2019 و همچنین دو سوپرجام ایتالیا، بخشی از شکوه گذشته خود را بازیافت.
در پس این موفقیت، در سال 2021 پیشنهاد اینتر از راه رسید، پیشنهادی جنجالی برای او و باشگاه اینتر که واکنش بسیاری از علاقمندان اینتر و منتقدان را به دنبال داشت. اما این جنجال، حداقل تا این لحظه، روزگار خوشی را برای آنها رقم زده و هر دو از بودن در کنار هم لذت میبرند: اینزاگی از بزرگی نام و تاریخ اینتر بهرهمند میشود و اینتر از بازیابی دوران شکوهمند گذشته بهلطف نبوغ و پشتکار وی.
سیمونه اینزاگی دارای یک سیستم تاکتیکی مرجع است و اگر هم تغییر تاکتیکی صورت دهد، پایه آن همین سیستم است: سیستم 2-5-3 که مبتنی بر پاسهای مستقیم با تأکید بر حفظ مالکیت است.
هدف این سیستم، حفظ توپ و گردش سریع آن به قصد عبور از خط دفاعی حریف و رساندن توپ به دو مهاجم هدف یعنی لائوتارو مارتینز و تورام است.
این ایده، ایده فوتبالی جدیدی نیست و روی کاغذ هم ایده جذابی نیست، اما ایدهایست که اینزاگی و دستیاران او کاملاً بر جزئیات آن مسلطند و به بهترین نحو ممکن آن را پیاده میکنند.
اینزاگی در دوران حضور در لاتزیو ثابت کرد که برند فوتبالی خاص خود را دارد و اصول خود را همراه با خود به تیم معتبرتر و باسابقهتر اینتر برد.
آیا تاکتیکهای اینزاگی محافظهکارانه هستند؟ کمی آره، کمی هم نه ! منصفانهتر اینست که بگوییم، هدف اصلی اینزاگی، حفظ توازن دفاعی-هجومی در بیشتر زمان بازی و دستیابی به برتری در معدود فرصتهای به دستآمده برای اینتر است.
پایه افکار تاکتیکی اینزاگی، آرایش 2-5-3 تخت (flat) است که معمولاً یک هافبک دفاعی پرتحرک و شناور، در جلو خط دفاعی مانور میدهد تا با کمک مدافعان، توپ را به خلاقترین هافبکهای تیم و پس از آن به دو مهاجم نوک برسانند.
مهاجمان نیز سیال بازی میکنند، اما نقش اصلی آنها، شکار فرصتهای گلزنی و قرار گرفتن در موقعیت مناسب برای دریافت پاسهای نهایی است. اینتر و لاتزیوی اینزاگی، هر دو متمایل به هدایت بازی از کنارهها به مرکز زمین بودند، اما در واقع بیشتر موقعیتهای خطرناک آنها از کنارهها خلق میشود. موقعیتشناسی و فرارهای بهموقع وینگرهای کناری، دیمارکو و دومفرایز، آنها را در موقعیت خوب سانتر برای تورام و لائوتارو قرار میدهد.
آمارها میگویند که اینزاگی در تحقق هدفی که به آن اشاره کردیم، کاملاً موفق بوده است. اینتر این فصل، با میانگین 57. 2 گل در سری آ، بهترین خط حمله و در عین حال، با دریافت 12 گل، بهترین خط دفاع را داراست و معنای این آمار کاملاً مشخص است: توازن مطلوب.
یکی از هنرهای اینزاگی، بهرهگیری حداکثری از بازیکنانیست که شاید چندان هم ستاره نباشند. نمونه آن، استفاده بهینه از قدرت تمامکنندگی مارتینز و ترکیب آن با مهارت دریبلزنی و پاسکاری مارکوس تورام است. این دو بازیکن، تبدیل شدن خود به یکی از زوجهای تهاجمی خطرناک این فصل اروپا را مدیون آموزههای اینزاگی هستند.
یکی از انتقادات وارده به اینزاگی، عدم انعطاف تاکتیکی است، اما اینزاگی معمولاً دست به تغییرات جزئی تاکتیکی میزند. برای مثال، وقتی تورام بیشتر در نقش پشتیبان لائوتارو عمل میکند، 2-5-3 به 1-1-5-3 تبدیل میشود، یا با حضور نیکولا بارلا در پُست هافبک دفاعی، به 2-4-1-3 تبدیل میشود. علاوه بر این، میزان استفاده از بازی مستقیم و نحوه استفاده از مهارتهای فردی بازیکنان، بسته به نوع حریف، تغییراتی دارد. احتمالاً همین تغییرات باعث شده که حتی دفاعیترین تیمها، یارای مقاومت در برابر قدرت تهاجمی اینتر را نداشته باشند و اینتر تا اینجای فصل، فقط یک شکست را تجربه کرده باشد. البته بر خلاف سری آ، نمایشهای تیم اینزاگی در لیگ قهرمانان، چنگی به دل نمیزند، هر چند با همین نمایشها، فصل پیش تا یک قدمی فتح جام نیز پیش رفت و در حالیکه پیش از بازی فینال، بسیاری از برتری مطلق سیتی سخن میگفتند، بازی تقریباً پایاپای پیگیری شد.
باشگاههای شناختهشده دنیای فوتبال معمولاً یک DNA فوتبالی دارند و خوب دفاع کردن نیز بخشی از دیانای باشگاه اینتر است. اصلاً یکی از دلایل انتخاب اینزاگی برای این پُست، احتمالاً عملکرد دفاعی او در لاتزیو بوده.
ساختار دفاعی اینتر دارای چند عنصر غیرقابل مذاکره و بدون جانشین است: 1- تیم با یک دفاع سهنفره کاملاً خطی بازی میکند که در طول بازی باید رعایت شود. 2- پرسینگ در نواحی مرکزی و بالایی زمین صورت میگیرد. 3- مشارکت دفاعهای میانی در بازی مالکانه، معمولاً بسیار محتاطانه صورت میگیرد.
در یکسوم هجومی حریف، پرسینگ معمولاً بهصورت مَنتومَن (یارگیری مستقیم) اِعمال میشود و اگر قرار به پرس از کنارهها باشد، اینتریها معمولاً سعی میکنند از طریق ایجاد برتری عددی، این کار را انجام دهند و تکل زدن برای توپگیری، انتخاب آخر آنهاست.
برای انتخاب نفر وسط از دفاع 3 نفره، اینزاگی نشان داده که تجربه را بر جوانی ترجیح میدهد. آچربی یا دیفرای، معمولاً در نقش رهبران دفاعی اینتر درین فصل عمل کردهاند. الساندرو باستانی جوان نیز بهخوبی با بازی در سمت چپ این دفاع سهنفره سازگار شده و بازیکنان باتجربه دیگر همچون پاوارد (سمت راست دفاع سهنفره) و دارمیان (وینگر راست) نیز بخشی از موفقیت دفاعی اینتر درین فصل بودهاند.
با اینحال، بقیه اصول دفاعی اینزاگی منعطف و قابلتغییر هستند، اصولی همچون اضافه شدن هافبک دفاعی به سه نفر عقب برای تشکیل دفاع چهارنفره موقت در طول بازی، یا حتی اضافه شدن وینگرهایی چون دارمیان، دومفرایز، آگوستو و دیمارکو برای تشکیل دفاع پنجنفره.
مدافعان معمولاً با کمک هافبک دفاعی یا بازیکن شماره 6 که نقطه اتصال دفاع به سایر خطوط محسوب میشود، کار بازیسازی را از عقب زمین آغاز میکنند. در اینتر این وظیفه بر عهده نیکولو بارلا است. اگر بخواهیم قیاس کنیم، شرح وظایف بارلا در اینتر تقریباً مثل کیمیچ در بایرنمونیخ است. بنابراین بارلا بهعنوان یکی از مهمترین بازیکنان نسل جدید ایتالیا دیده میشود.
دیگر مؤلفههای بازیسازی از عقب، اتکا به توانایی پاسکاری یان زومر و سطح مهارت و تجربه مدافعان میانی است که در بالا اشاره شد. و چون سبک بازی اینتر مبتنی بر انتقال توپ از دفاع به حمله با سرعت حداکثری است، یکی از هافبکهای مرکزی، باید بهسرعت به عقب زمین اضافه شده و توپ را دریافت کند. فصل پیش این وظیفه بر عهده مارسلو بروزوویچ بود و این فصل بر عهده بارلا، هاکان یا میخیتاریان است. بنابراین اینجا به یکی از مؤلفههای دیگر قدرت اینتر پی میبریم: توانایی فروش بازیکنان کلیدی همچون بروزوویچ و جایگزینی آنها در سریعترین زمان ممکن. و نکته جالبتر این مؤلفه اینست که این جایگزینی معمولاً با خریدهای کمهزینه صورت میگیرد، بازیکنانی که کمتر کسی روی درخشش آنها حساب میکند، اما اینزاگی یکی از مؤثرترین مربیان در بازار نقلانتقالات است و دقیقاً میداند که چه کسی را باید بخرد و چه انتظاراتی از او دارد !
و در بخش آخر، نوبت به بررسی ساختار هجومی اینتر میرسد که یک ساختار سنتی است. گلها معمولاً به دو طریق از راه میرسند: سانتر به داخل محوطه شش قدم یا پاسهای فرار تیز از جانب هافبکهای میانی.
مارکوس تورام که در نقش پشتیبان بازی میکند، به همراه میخیتاریان و دیمارکو، بیشترین پاس گلهای این فصل را داشتهاند (بهترتیب 7، 7 و 6 پاس گل).
مهارتهای فردی نیز دومین عنصر حملات اینتر هستند. در حالیکه مهاجم آرژانتینی غالباً و البته به طرز غیرمنصفانهای، در تیم ملی آرژانتین یا در اینتر فصول پیش، بهعنوان بازیکن تعویضی برای مهاجمان سرشناستری چون مسی به کار گرفته میشد، اما اینزاگی، این فصل ثابت کرده که استاد بازیگیری حداکثری از تواناییهای لائوتارو است. لائوتارو که یکی از بهترین فصول خود را پشت سر میگذارد و یکی از مؤثرترین مهاجمان اروپاست، در 31 بازی، 25 گل، 2 پاس گل و %78 دقت پاس داشته و 22 شانس گلزنی نیز برای همتیمیهایش خلق کرده که نشان از پیشرفت چشمگیر او در تمامکنندگی، سرعت و تسلط بر توپ است. لائوتارو، نه تنها باعث شده خروج لوکاکو یا ادین ژکو به دست فراموشی سپرده شود، بلکه ثُبات او از نظر فیزیکی و حضور او در بیشتر بازیهای این فصل، ضعف جانشینان خریداریشده از جمله آرناتوویچ و الکسیس سانچز را پوشش داده است.
عامل دیگر در حملات اینتر، شوتهای راه دور و گلزنیهای هاکان چالهان اوغلو است که فراتر از یک هافبک عمل میکند. 10 گل و 3 پاس گل برای هاکان، او را به یک دردسر جدی برای مدافعان حریف تبدیل کرده و بخشی از انرژی مدافعان باید صرف تمرکز بر مهار او شود.
اینزاگی بیتردید یکی از مربیان سالهای اخیر است که در کانون صحبتهای کارشناسان و هواداران فوتبالی قرار گرفته، صرفاً نه به اینخاطر که اینتر را دوباره به قدرت اروپایی بدل ساخته، بلکه به خاطر غیرقابل قیاس بودن منابعی که نسبت به سایر مربیان تیمهای مطرح در اختیار دارد. برای مثال آنچه پپ در سیتی دارد، یا خریدهایی که چلسی در دوره تاد بولی انجام داده را مقایسه کنید با اینتر اینزاگی که یک گلچین ساده و جمعوجور از بازیکنان باتجربه و جوانتر سری آ است.
قهرمانی مجدد اینتر در فصل 24-2023 سری آ اجتنابناپذیر به نظر میرسد. با توجه به فُرم فعلی اینتر و بحران اتلتیکومادرید، پیشروی آنها به مراحل بالاتر لیگ قهرمانان نیز بسیار محتمل است. بنابراین به نظر میرسد که علیرغم مطرح شدن نام تیمهای بزرگ حول اینزاگی، اینتر و اینزاگی حالا حالاها با همدیگر کار دارند و پروژه بازسازی ادامه دارد!
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹به مناسبت آتش بازی هالند مقابل لوتون؛ مروری بر معروفترین پوکرهای ستارگان فوتبال
🔹اختصاصی: بررسی آماری ۵ گل ارلینگ هالند به لوتون تاون
🔹استقلال ۱ – سپاهان ۰؛ شلیک روزبه چشمی آبیها را در روز تولد سیاوش یزدانی برنده کرد!
🔹تحلیل بازی بارسلونا-ختافه: بزرگترین پیروزی بارسلونا بعد از 5 ماه، چگونه حاصل شد؟
🔹به بهانه جدال جذاب چلسی-لیورپول؛ مرور لحظات خاطرهانگیز دو تیم در آستانه فینال اتحادیه