در کنفرانس خبری پیش از بازی، پپ گواردیولا در اظهاراتی عجیب گفت: «این تیم و باشگاه استثناییه. در همه بخشها استثناییه.»
تا زمانی که این بخشها توسط تاد بولی اداره شوند، حتماً حق با گواردیولا خواهد بود!
اما در مورد مصاف متقابل این دو تیم به نظر میرسد که توصیف گواردیولا در مورد اینکه «این یکی از سختترین بازیهای ما تا پایان فصل خواهد بود»، درست باشد. واقعیت اینست که در این فصل، تاکنون تیمی جز چلسی و پوچه نتوانسته اینچنین صبر تیکیتاکایی سیتی را به چالش بکشد. از همین رو، در تحلیل زیر قصد داریم زوایای این ناکامی را بررسی کنیم و ببینیم که سخت شدن بازی تا چه حد به تصمیمات خود پپ از جمله بازی دادن مانوئل آکانجی در خط هافبک بستگی داشت و تا چه حد به پتانسیل خود چلسی مربوط میشد.
پوچه شاید رگ خواب پپ را بهطور کامل بلد نباشد، اما آمارها حکایت از آن دارند که مربی آرژانتینی همیشه خاری در چشم مربی اسپانیایی بوده و از حیث تعداد باخت نسبت به بازی در برابر پپ گواردیولا، بعد از کلوپ و مورینیو، در رده سوم قرار دارد.
در نیمه اول، پوچه بار دیگر به پپ یادآوری کرد که گاهی هم بد نیست توپ را به حریف بدهی و دفاع کنی ! با اینحال، به همان اندازه که باید پوچه را بهخاطر تاکتیک فوقالعاده مؤثرش در این نیمه ستود، در مورد استراتژی او در نیمه دوم و واگذاری بسیار زودهنگام مالکیت به سیتی، حرف و احتمالاً انتقاد بسیار است.
تا دقیقه 71، یعنی تا پیش از اینکه چالوبا به جای پالمر وارد زمین شود، استراتژی او همچنان مؤثر بود و تعداد شوتهای بیشتر آبیهای لندن، گواه این اثرگذاری بود، اما پس ازین تعویض عجیب که منجر به قطع ارتباط بین دفاع و حمله شد، تعداد شوتهای در چارچوب چلسی از 8 به 1 کاهش یافت. تا پیش ازین تعویض، پوچه تقریباً پپ را کیشومات کرده بود، اما این تغییر نگرش میتوانست حتی منجر به شکست 3-1 شود، بنابراین شاید پوچه پشیمان باشد که در زمانی که میتوانسته شجاعت بیشتری به خرج دهد، این کار را نکرد و جانب احتیاط را برگزید.
از ضدحمله بینقص منجر به گل، مشخص بود که بازیکنان چلسی، در کل تمرینات هفته به شدت روی اجرای دقیق این حرکات کار کرده بودند- چون این تنها موقعیت نبود و چهار حرکت مشابه دیگر را تقریباً با همین کیفیت طراحی کردند. اما به جز این صحنه، بیدقتی در پاس نهایی، آبیها را از رسیدن به گل اطمینانبخش دوم، محروم کرد و بیدقتیهای استرلینگ، جکسون و انکونکو، باعث شد که ضعف منچسترسیتی در دفاع از کنارهها و جمع کردن توپهای پشت دفاع، یک بار بیشتر به چشم نیاید. اینها همان حاشیههای بهظاهر کوچک بازیها هستند که تفاوتهای بزرگ ایجاد میکنند. وقتی با چنین سبکی بازی میکنی، محکوم به استفاده حداکثری از موقعیتها هستی. تنها در چنین صورتیست که میتوانی ادعا کنی از یک طراحی ناقص، یک پلن ایدهآل ساختهای.
منتقدینی که چلسی و پوچتینو را همواره بهخاطر نداشتن یک مهاجم نوک تخصصی، سرزنش میکردند، با تماشای نمایش دیشب هالند، احتمالاً حسابی خجالتزه شدند! 9 تلاش شوتزنی به سمت دروازه و تنها 2 شوت در چارچوب. از دست دادن دو ضربه سر در موقعیت تقریباً خالی در هر نیمه را هم اضافه کنید. همه اینها در روزی رقم خورد که داروین نونیز اروگوئهای در تیم رقیب، برای چندمین بار در هفتههای اخیر، با نمایش عالی خود به غول نروژی اعلان جنگ کرد.
فرصتهای گلزنی تقریباً مشابه چلسی، یک مضمون مشترک داشتند: یک پاس فرار عالی از کول پالمر. موقعیتهایی که نصیب جکسون، استرلینگ (موقعیت منجر به گل) و انکونو شد، بهترتیب حاصل پاسهای زیبا و خطشکن پالمر برای گوستو، جکسون و گالاگر بودند. در شبی که پالمر هیچ شوتی به سمت دروازه نداشت، در قالبی دیگر نقش خود را به مؤثرترین نحو ایفا کرد و تصمیمگیریهای او در ضدحملات، یک کلاس آموزشی کامل بود.
روی صحنه گل، حرکت واکر و استرلینگ تقریباً از خط میانی زمین شروع شد و حتی کایل واکر، چند گام از استرلینگ جلوتر بود. آکانجی در جناح چپ، پوشش تقریباً کاملی را علیه جکسون ایجاد کرده بود، اما واکر با این تفکر که باید آکانجی را از خطر جکسون آگاه کند، به اشتباه به سمت چپ متمایل شد و از استرلینگ غافل شد.
جالب اینجاست که استرلینگ، 228 بازی همتیمی واکر بوده و بنابراین واکر باید بازیخوانی بهتری روی این صحنه میداشت. استرلینگ که پیش ازین صحنه، یک موقعیت دیگر را از دست داده بود، این بار با خونسردی کامل و اعتمادبهنفس بالا، واکر و ادرسون را مغلوب کرد تا مطابق معمول، با سوتهای هواداران تیم سابق، به استقبال شادی گلش در اتحاد برود.
درست 20 دقیقه پیش از گل چلسی، جای استرلینگ و جکسون برعکس بود و جکسون با بیتجربگی، پاس عالی او را در موقعیت تکبهتک هدر داد تا بار دیگر آماج انتقادات واقع شود. اما نباید فراموش کرد که حرکت منجر به گل چلسی، از پاس پشت پای عالی جکسون برای پالمر آغاز شد. جکسون، پس از این پاس که چندین بازیکن سیتی را همزمان از مدار بازی خارج کرد، با دوندگی هدفمند، خود را در موقعیت دریافت توپ قرار داد و در نهایت نیز با ارسال پاس بینقص نهایی، زمینهساز گل اول چلسی شد.
ما هم موافقیم که عنصر ثبات، همچنان حلقه مفقوده بازی جکسون است، اما به منتقدینی که معتقدند پیراهن چلسی بزرگتر از اندازههای جکسون است، یادآوری میکنیم که این تنها سیچهارمین بازی او در ترکیب اصلی در لیگ برتر بود و بازیکن سنگالی در همین مدت کوتاه، 26 گل یا پاس گل داشته است. بنابراین از دید ما، همین لحظههای کوتاه و تعیینکننده از بازیسازی و ارسال پاسهای حیاتی به فضاهای حیاتی، کفایت میکند تا کادر فنی و مدیریتی چلسی، صبوری بیشتری در مورد او به خرج دهند.
ستارههای نمایش چلسی در نیمه اول، تنها از جمع مهاجمان نبودند. بر خلاف بسیاری از بازیهای پیشین چلسی، دیسایسی چندین بار سانترهای خطرناک ارسالی از جمله سانتر فیل فودن را دفع کرد تا مانع از ضربات سر هالند شود. دیسایسی با شانزده بار دفع توپ در کل بازی، به دومین مدافع لیگ برتر درین آمار در فصل جاری تبدیل شد. شاید یک کلینشیت توسط چلسی، بهترین پاداش برای عملکرد دیسایسی بود، اما بهرحال از ارزشهای او کاسته نشد.
آکانجی قطعاً خوب نبود، یا بهتر است بگوییم بد بود. آکانجی دیشب در نقش یک هافبک ترکیبی (هافبک-دفاع) ظاهر شد، اما در تحقق خواسته اصلی پپ، یعنی گذار پیوسته از حمله به دفاع، ناکام بود و در موقعیتهای دفاعی تکبهتک نیز شب خوبی را سپری نکرد. روبن دیاز در برخی مواقع ضعف دفاعی او را پوشش میداد، اما فاصله زیاد بین این دو بازیکن، تلههای آفساید آنها را غالباً بیاثر کرد. بنابراین به نظر میرسد که از نظر اهمیت، مصدومیت جان استونز نیز دست کمی از مصدومیتهای هالند و دیبروینه ندارد و بازگشت زودتر او میتواند ثُبات و کنترل را به خط هافبک پپ برگرداند.
گواردیولا ظاهراً به حضور برخی بازیکنان در ترکیب اصلی اصرار دارد. اتکا به آمادگی و فُرم آلوارز شاید سودمند باشد، اما اتکای بیش از حد به تنوع در سبک بازی او، بعضی وقتها جواب عکس میدهد. محور مرکزی سیتی در بازی دیشب شامل دیبروینه، آلوارز، رودرری و آکانجی بود. این محور علاوه بر اینکه ترکیب ناموزون و نامتعادلی به نظر میرسید، فودن را نیز مجبور کرد بیش از حد متمایل به کنارهها بازی کند که باعث شد از کارآیی او کاسته شود. بنابراین با بهبودی هافبکها از مصدومیت و کامل شدن جمع هافبکها، بهتر است گواردیولا در این دیدگاه تجدیدنظر کند، چون استفاده از آلوارز درین پست همیشه مؤثر نیست.
قطعاً پپ، جایگزینی برای رودری ندارد. اما یادمان نرود که رودری هم مثل هر انسانی، از داشتن شبهای معمولی مستثنی نیست. دیشب یکی ازین شبها بود. مواقعی که کار منچسترسیتی گره میخورد و از قضا رودری هم شب آرامی دارد، او معمولاً به سراغ درگیری با داور یا خطاهای ضدفوتبالی میرود. خوشبختانه باختن پدیده نادری برای منچسترسیتی است و کمتر پیش میآید که رودری را درگیر حاشیهها ببینیم. و البته رودری، همانطور که بارها ثابت کرده، حتی در چنین شبهایی نیز میتواند چتر نجات گواردیولا باشد و همانند فینال لیگ قهرمانان، گلزنی کند.
چه چیزی باعث شد که دیشب شاهد سایهای از رودری باشیم؟ بدون تردید گالاگر که بیش از هر بازیکنی در زمین دوید و اجازه نفس کشیدن را به رودری نداد، درست همانند تساوی 4-4 در بازی رفت دو تیم که هافبک انگلیسی نقش مشابهی را ایفا کرد. او یک بار دیگر خود را به پوچتینو ثابت کرد و باشگاه باید از فروش او بهخاطر سود بیشتر یا هر دلیل مزخرف مشابهی، خودداری کند. شاید تنها نقطه تاریک بازی گالاگر، موقعیت خوبی بود که در ابتدای نیمه دوم از دست داد.
در بازی دیشب، مویسس کایسدو پرکارترین بازیکن زمین بود، اما نه از جنبه مثبت. دیشب هیچ بازیکنی به اندازه او خطا نکرد و چلسی بسیار خوششانس بود که تا پایان بازی 11 نفره ادامه داد، بهویژه در صحنهای که کایسدو، رودری را در لبه محوطه سرنگون کرد و فریاد بازیکن اسپانیایی و هواداران برای درخواست کارت قرمز به هوا برخاست. فریادی که البته مورداعتنای داور قرار نگرفت تا چلسی از مهلکه اتحاد جان سالم به در ببرد.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹به مناسبت جدایی امیر ارسلان مطهری از استقلال؛ نگاهی به دوران حضور گیتاریست در جمع آبیپوشان
🔹کیلیان امباپه - رئالمادرید؛ داستانی که به پایان خط نزدیک میشود
🔹در ۴ بازی ابتدایی مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا چه گذشت؟
🔹تحلیل | بحران بایرنمونیخ؛ نفرین ناگلزمن، ناکارآمدی توخل یا ضعف مدیریت؟
🔹فیل فودن: از استعداد بالقوه تا مرد همه کارهی پپ گواردیولا