بعد از رقم خوردن شبی خاطرهانگیز برای میلان با چاشنی تحقیر دوناروما، جا دارد نگاهی بیندازیم به سه نمونه از بزرگترین شبهای میلان در تاریخ لیگ قهرمانان.
میلان در حالی پا به مسابقهی دیشب گذاشت که فقط یک برد از 6 بازی اخیر خود کسب کرده بود و انتقادات از عملکرد پیولی شدت گرفته بود. با گل زودهنگام اشریکنیار، مدافع سابق اینتر در دقیقهی نهم، ظاهراً یک شب سخت و طولانی دیگر در انتظار هواداران میلان بود. اما تنها 2 دقیقه طول کشید تا لیائو در دقیقهی یازدهم بازی، به قطحی گل میلان در مرحلهی گروهی پایان دهد. در ادامه نیز تئوهرناندز با یک سانتر مواج، ژیرو را در ششقدم صاحب موقعیت کرد تا زندگیبخش میلان در گروه مرگ شود.
به بهانهی این برد مهم، در فوتبال۷ میخواهیم نگاهی بیندازیم به سه شب بزرگ میلان درین رقابت اروپایی.
انتخاب سه بازی از تاریخچهی طولانی و افتخارآمیز میلان در اروپا، سخت است، اما معیار انتخاب ما، قدرت و کیفیت حریف مقابل و نتیجهی کسبشدهی میلان در آن بازی بوده است.
2007 قطعاً یکی از فصلهای درخشان منچستر بود، چون پس از سه فصل، موفق به فتح لیگ برتر شدند. آنها در اروپا نیز فصل موفقی داشتند و پس از صعود قاطعانه از گروه، در مرحله یکچهارم، آ اس رم را با نتیجهی 7-1 در هم کوبیده بودند.
اما تیم آنچلوتی با آرایش 4-3-2-1 و با رهبری مثلث مشهور خود در خط هافبک (گتوزو، پیرلو و آمبروسینی)، درسی به هافبک منچستر و پل اسکولز داد که تا مدتها از یاد نخواهند برد. گتوزو با سبک درگیرانه و معروف خود، تقریباً بهطور کامل رونالدو را خنثی کرد. سیدورف بهعنوان رهبر ارکستر میلان در خط میانی، علاوه بر اینکه هافبک منچستر را از جریان بازی خارج کرد، با یک پاس گل به کاکا و زدن یک گل، نقش مهمی ایفا کرد. جیلاردینوی تعویضی نیز گل سوم و تیر خلاص را زد تا میلان حتی بدون مالدینی مصدوم، یکی از تیمهای خوب تاریخ یونایتد را به راحتی از پیش رو بردارد.
در وصف بارسلونای کرایف نیازی به قلم زدن نیست، همین بس که مربی بارسلونا، کرایف بزرگ، پیش از بازی بهنوعی میلان را تحقیر کرده بود: ««قرار نیست با یه تیم فرازمینی روبرو بشیم. قطعاً مثل همیشه میخوان دفاع کنن و ما هم مثل همیشه فقط حمله میکنیم.»»
اما میلانیها با عملکرد کامل خود در فینال 1994 در آتن، دست کرایف را در پوست گردو گذاشتند و اسطورهی هلندی را بهشکل تحقیرآمیزی، روانهی بارسلون کردند. کاپلو که در سال 1991 جایگزین ساکی شده بود، قطعاً مثل او صاحب فلسفه و سبک نبود، اما مثل او، یک مربی ذاتاً برنده بود. خط دفاعی چهارنفرهی میلان که احتمالاً یکی از بهترینهای تاریخ است، رمز موفقیت میلان در آن دوران بود، اما دیگر برگ برندهی کاپلو، دژان ساویسویچ، هافبک هجومی اهل مونتهنگرو بود. با آزادی عملی که سایر هافبکهای تیم، مارسل دسایی و دیمیتریو آلبرتینی، برای ساویسویچ فراهم کردند، او توانست بارها خط دفاع بارسا را آزار دهد و در دقیقهی 47 نیز با یک ضربهی چیپ زیبا، یکی از زیباترین گلها در تاریخ فینالهای چمپیونزلیگ را به ثمر رساند. بارسلونا در آن بازی قطعاً مثل یک تیم هلندی بازی کرد، اما نه هلند کرایف، بلکه هلند 2010 در فینال برابر اسپانیای تیکیتاکا!
رئالمادرید عالی آن سالها، معجونی از استعدادهای بومی و مهاجم برجستهی مکزیکی سانچز بود. اما در برابر نابغهای مثل آریگو ساکی که تاکتیکها و روشهای تمرینی او هنوز هم در جلسات آموزشی مربیان تدریس میشوند و در برابر مثلث هلندی بینظیر میلان (فان باستن، گولیت و رایکارد)، رئال هیچ حرفی برای گفتن نداشت. پنج گل متنوع میلان، بهخوبی نشان از تنوع تاکتیکی آنها داشت، از شوت غیر قابلمهار آنچلوتی گرفته تا ضربه سر پر قدرت ریکارد و گل زیبای چهارم آنها که حاصل پاسکاریهای متعدد تیمی از دفاع و پاس گل رودگولیت با ضربه سر برای فان باستن بود. آنها در 47 دقیقه، 4 گل زدند. این پیروزی که میتوان آن را جزو بهترین عملکردهای میلان در تاریخ دانست، به سرآغاز عصر جدید میلان تبدیل شد که در 7 فصل، پنج بار به فینال صعود کردند و 3 فینال را فتح کردند.
ویدیوی جذاب مربوط به این مطلب را از کانال آپارات وبسایت فوتبال7 مشاهده نمایید: