به بهانه درخشش فوقالعادهی بایرلورکوزن با هدایت ژابی آلونسو، در فوتبال۷ به تحلیل و آنالیز سبک بازی سرمربی احتمالی مادریدیها در فصل آینده میپردازیم.
پس از یک فصل موفق در بایرلورکوزن که با قرار گرفتن تیم در جایگاه ششم و رسیدن به نیمهنهایی لیگ اروپا همراه بود، ژابی آلونسو علیرغم تمایل بسیاری از تیمهای بزرگ، قرارداد خود را تا 2026 تمدید کرد. ««بهنظرم فصل مثبتی رو پشت سر گذاشتیم. ولی هم من و هم باشگاه، هنوز چیزهای زیادی از همدیگه میخوایم.»»
8 اکتبر (16 مهر) فصل گذشته آلونسو برای نخستین بار مقابل شالکه روی نیمکت لورکوزن نشست.
کلن آخرین دربی مقابل همسایهی خود را در فصل گذشته با پیروزی 2- 0 پشت سر گذاشته بود، اما این بار نوبت شاگردان آلونسو بود تا با پیروزی 3 صفر مقابل کلن در هفته هفتم بوندسلیگا و تقویت جایگاه خود در صدر جدول، سالروز نشستن آلونسو روی نیمکت را به یک جشن خاطرهانگیز برای او تبدیل کنند.
ژاکا خرید جدید تیم، به یکی از عناصر کلیدی تبدیل شده است. هر چند بازی درگیرانهی او، روی زشتتر و خشنتر تیم آلونسو را نشان میدهد، اما خود او معتقد است که: ««فوتبال همیشه قرار نیست زیبا باشه. ما صبور هستیم و کاملاً به وظایفی که مربی ازمون میخاد، آگاهیم.»»
گلهای لورکوزن درین بازی نیز نمایانگر تنوع تاکتیکی آنها بود: ضربهی تمامکنندهی یوناس هافمن روی پاس پشت پای عالی فلوریان ویرتس در گل اول، نشان از قدرت تیم در بازی ترکیبی داشت؛ تبدیل سانتر زمینی الکس گریمالدو از جناح چپ به گل دوم توسط جرمی فریمپونگ که در تیر راست جاگیری کرده بود، نشاندهندهی مشارکت دائمی دفاعهای کناری در خط حمله و تبادل توپ بین دو جناح بود؛ و بالاخره، یک ضدحملهی سریع در صحنهی گل سوم با ضربهی نهایی ویکتور بونیفیس که نشان از برنامه تیم در ضدحملات دارد.
همه میدانیم که لورکوزن بهخاطر نایبقهرمانیهای متعدد، لقب Neverkusen (تیمی که هرگز Never قهرمان نمیشود) را گرفته است. اما با ژابی آلونسو، گویا داستان متفاوتی در حال رقم خوردن است. رولفس مدیر ورزشی تیم: ««جدیت و عقلانیتی که در بازی ما وجود دارد، بازتابدهندهی شخصیت ذاتاً برنده و جنگجوی آلونسو است که توانسته آن را به تیمش نیز تزریق کند»»
آلونسو تسلط بالایی به زبان آلمانی دارد. یکی دیگر از مزایای آلونسو اینست که علاوه بر داشتن ژنتیک فوتبالی، شاگرد بسیاری از مربیان بزرگ دنیای فوتبال همچون مورینیو، آنچلوتی، گواردیولا، پلگرینی و ... بوده. مورینیو از علاقهی او به علم فوتبال میگوید: ««همیشه دلیل همه چیز رو از من میخواست. آنالیزهای 2 تا 3 صفحهای از حریفان رو به خاطر میسپرد و گاهی حتی خواستار درک عمیقتر از جریان اتفاقات بازی بود. اون استاد جاگیری بود، هم جاگیری خودش و هم شناخت از جاگیری همتیمیهاش.»»
آلونسو یک تیم ته جدولی را تحویل گرفت و کار خود را با پیروزی 4 صفر که بزرگترین پیروزی یک مربی در نخستین بازی در تاریخ لورکوزن بود، آغاز کرد. اما پس از آن 6 بازی بدون برد را تجربه کرد که نشان میداد هنوز باید کارهای زیادی در این تیم انجام دهد. ماه نوامبر فصل گذشته به نقطهی عطف آلونسو بدل شد و آنها موفق شدند سه بازی پیش از وقفه جام جهانی را با پیروزی پشت سر بگذارند.
تا همینجای کار نیز او با کسب هفت برد پیاپی که از زمان کلاوس تاپمولر در فصل 2002 (لورکوزن نایبقهرمان اروپا)، بیسابقه بوده، توانسته نام خود را در تاریخ باشگاه ثبت کند.
رولفس معتقد است: ««آلونسو تعصبی روی بازیسازی زیبا از دفاع ندارد. اگر لازم باشد بهخوبی دفاع میکند، یا بازی مستقیم انجام میدهد. مهمترین چیز برای او کسب 3 امتیاز است.»»
اما بدون شک سبک آلونسو ریشه در تیم زادگاهش سوسیداد دارد که مبتنی بر بازی مالکیتی و کنترلشده است. در پنج بازی نخست این فصل، میانگین پاسهای متوالی و صحیح آنها از تمامی تیمها، حتی از بایرن هم بیشتر بود و سرعت بازی مستقیم آنها نیز کمی از بایرن بیشتر است.
لورکوزن بعنوان باشگاهی که همیشه نقلانتقالات هوشمندانهای داشته، مشهور است، اما این فصل آنها از همیشه مؤثرتر بودند و توانستند با فروش 60 میلیون یورویی دیابی به استون ویلا، بازیکنان باتجربهای چون ژاکا و هافمن 31 ساله و گریمالدوی 28 ساله را به خدمت گرفته و باتجربهها را در کنار جوانان مستعد قرار دهند.
خریدهای جدید، روند پیشرفت آنها را تسریع کردهاند. گریمالدو دفاع چپ که فصل پیش در بنفیکا، در کنار استحکام دفاعی، موقعیتهای زیادی خلق میکرد (7. 12 امید پاس گل)، به آلونسو کمک کرده تا یک دفاع مستحکم چهار نفره را تشکیل دهد. بهلطف عملکرد مطمئن دفاعهای وسط مانند ادموند تاپسوبا، جرمی فریمپونگ دفاع راست زهردار تیم نیز میتواند با آزادی عمل و اطمینانخاطر بیشتری، در حملات شرکت کند.
در خط میانی، یوناس هافمن وینگر راست باتجربه و باتکنیک، علاوه بر بازی ترکیبی با فریمپونگ، در هنگام نفوذهای او، در کار دفاعی مشارکت کرده و جای خالی او را پوشش میدهد. ژاکا نیز در کنار پالاسیوس هافبک محوری (پیوت) دونفره را تقویت کرده تا قدرت مانور فلوریان ویرتس هافبک هجومی تیم که از مصدومیت فصل پیش برگشته، در یکسوم میانی افزایش یابد (تصویر زیر). گل سوم آنها به هایدنهایم، دقیقاً از طریق ارسال پاس هوشمندانه پالاسیوس به هافمن که در پشت دفاع حریف جاگیری کرده بود، به ثمر رسید.
در نوک خط حمله نیز پس از عملکرد ناامیدکننده و مصدومیتهای متعدد پاتریک شیک در فصل پیش، ویکتور بونیفیس جوان نیجریهای را از یونیون سنژیلواز به خدمت گرفتند که در سه بازی نخست، آمار بینظیر و تاریخی شش مشارکت در گلزنی (4 گل و 2 پاس گل) را داشته است. اصلیترین توانایی بونیفیس شاید شوتزنی او باشد که حتی از هری کین نیز بیشتر است و در مقابل مونشنگلادباخ، آمار حیرتانگیز 11 شوت را ثبت کرد که یک رکورد جدید در بوندسلیگا از سال 5-2004 محسوب میشود.
در فصل پیش، چون آلونسو تیم را در یک موقعیت بحرانی تحویل گرفته بود، تمرکز خود را روی استحکام دفاعی گذاشته بود و عنصر اصلی بازی تیم، ضدحملات سریع و مستقیم با اتکا به دفاعهای کناری و وینگرهای پرسرعت چون دیابی و فریمپونگ بود. بهعلاوه پرسینگ تیم، بسیار کم ولی مؤثر بود.
اما این فصل به دلیل فرصت بیشتر برای آمادهسازی در پیشفصل و خروج بازیکنی چون دیابی (وینگر راست سریع)، سبک بازی آنها مالکیتیتر و پرسینگ نیز بیشتر شده است. تیم بسیار بالاتر بازی میکند و طراحی حملات در قیاس با فصل پیش، از تقریباً پنج متر جلوتر آغاز میشود. آنها 65 دنباله پاس موفق با حداقل 10 پاس یا بیشتر داشتهاند و ازین حیث برترین تیم لیگ هستند. میانگین پاس آنها در هر بازی، 640 است. خود آلونسو در دوران بازیگری، جزو سه بازیکنی بود که موفق به ارسال بیش از 200 پاس در یک بازی در بوندسلیگا شدهاند که گویای اهمیت تسلط بر توپ در سبک بازی و مربیگری اوست.