در این مقاله گذری خواهیم داشت به برخی از حقایق جالب زندگی دیوید بکهام، بر اساس مستندی که اخیرا از وی منتشر شده است.
فوتبال7 | نتفلیکس، داستان زندگی و دوران بازی دیوید بکهام را در قالب یک مستند منتشر کرده است، کاپیتان سابق انگلیس که بازی برای یونایتد و رئالمادرید و انتقال جنجالی به لوسآنجلس گلکسی را در کارنامه خود دارد. درست است که تمرکز مستند، زندگی بکهام است، اما او تنها شخصیت این فیلم- و قطعاً جذابترین آن- نیست. والدین او، ساندرا و تد نیز حقایق ارزشمندی را بازگو میکنند و صداقت ویکتوریا نیز مثالزدنی است. یا برای مثال ماجرای حضور جینفر لوپز و بیانسه در سکانسی از مستند که بکهام، تولد پسرش، کروز را فدای حضور در صحنهی عکسبرداری استودیویی با آنها میکند.
ویکتوریا با زبانی تندتیز، ضمن یادآوری تیتر خبری آن روزها که در مورد واکنش پوش (لقب ویکتوریا) به غیبت دیوید در تولد پسرش پرسیده بودند، با صدای بلند گفت: ««پوش حسابی عصبانی شد!»»
این مستند، صحبتها و خاطرات اشخاص مختلف در مورد بکهام را به تصویر میکشد، اما یکی از جالبترین نکات در مورد شخصیت این مرد، وسواس او در پاکیزگی است.
مثلاً یکی از وسواسهای ذهنی بکهام، ««دودههای دور شمع بود»» و بقول خودش ««هر شب پیش از رفتن به رختخواب، تکتک شمعها را با دقت برانداز میکرد تا مطمئن شود که به آشپزخانهی تمیزش گند نمیزنند»» ویکتوریا هم به طعنه گفت : ««درین مورد، کارش حرف نداره!»»
در مارس 2019، بکهامها رسماً بهعنوان ثروتمند میلیون دلاری معرفی شدند. اختصاص چنین صفتی به بازیکنی که شش سال از بازنشستگی او گذشته بود، نشاندهندهی وسعت فعالیتهای تجاری او در کنار فوتبالش بود.
بکهام در مستند افشا میکند که: ««ارزش نخستین قرارداد من با آدیداس 50000 پوند بود و اندکی بعد از آن، توانستم یک بیامو M3 50000 پوندی بخرم.»»
روی کین، مثل همیشه با لحن روی کینی و نیشدار خود، به خرید یک ««خودنویس فانتزی»» توسط دیوید اشاره کرد: «« کدوم دیوونهای حاضر میشه این همه پول برای یک خودکار بده؟ پول دادن برای پوشاک و پیراهن تقریباً قابلدرکه، ولی این همه پول برای یک خودنویس؟»»
یکی از روایتهای خیالانگیز این مستند، رابطهی دیوید و ویکتوریا است. بیشتر مخاطبین، بکهام را با هنرش در زمین فوتبال میشناسند، اما بهجز هم تیمیهایش، شاید کمتر کسی بداند که گاهی فقط برای ««هفت دقیقه»» حضور در کنار دختر اسپایسی (لقب ویکتوریا Spice Girl)، مسافت عظیمی را طی میکرد. این پیوند عاشقانه، در سال 1999 به ازدواج ختم شد.
گری نویل که در عروسی بکهام حضور داشت، از ««اعتیاد»» بکهام به شریک زندگیش و ««بیقراری او در زمان دوری طولانی از ویکتوریا»» میگوید.
خود بکهام نیز یکی از دلایل آغاز ضعیفش در رئالمادرید را تأخیر در نقلمکان ویکتوریا به اسپانیا میداند. ویکتوریا ضمن اعتراف به ««بیزاری»» از تصمیم ناگهانی دیوید برای انتقال به مادرید، متهم کردن دیوید به رابطهی عاشقانه در پایتخت اسپانیا را یکی از ««سختترین دوران زندگی مشترک»» آنها میخواند.
هر چقدر هم صحنهی حساسیتبرانگیز دیدار حذفی بین انگلستان و آرژانتین در جامجهانی 1998 را تماشا کنیم، باز هم باورش سخت است که بکهام قصد ««آسیب زدن»» به سیمئونه را داشته است. آن صحنه بیشتر یک تکل ناخواستهی ناگهانی روی پای دیگو سیمئونه بود. خود سیمئونه نیز در مستند اعتراف میکند ««مطلقاً نه. مطلقاً چنین قصدی نداشت»» ، بماندکه رفتار سیمئونه در مقابل چشمان داور آن بازی، چیز دیگری میگفت.
درست شب قبل از اخراج مقابل آرژانتین، بکهام فهمید که قرار است برای نخستین بار پدر شود، اما این ««خوشحالی»» فقط 24 ساعت دوام آورد.
ویکتوریا اینگونه از آن روزها یاد میکند: «« کاملاً شکسته شده بود. واقعاً افسرده بود، افسردگی بالینی بهمعنای مطلق. من هم در غمش شریک بودم. و هنوز هم دلم میخواد عدهای از مردم را بهخاطر واکنش اون روزها، بکشم.»»
روزنامهی دیلیمیرور، با ترسیم ««یک تختهی دارت نمادین»» که تصویر دیوید بکهام بهعنوان مقصر شکست در مرکز آن قرار داشت، شعلههای خشم هواداران از آن کارت قرمز را افروختهتر کرد. بکهام از خاطرهی آن روزها میگوید: ««خیلی سخته که تو خیابون قدم بزنی و یهویی جلو روت وایستن، تو صورتت تف کنن و هر چی از دهنشون میاد، بهت بگن.»» ««نه میتونستم غذا بخورم، نه خوابم میبرد. کاملاً به هم ریخته و مستأصل بودم.»»
شوخی فرگوسن با موهای سیخسیخ خرید 13 سالهی خود، تنها باری نبود که رابطهی بین این دو شکراب شد.
در قسمتی از مستند، حتی فرگوسن میگوید: ««او تغییر کرد. هیچ شکی نیست که دیگر آن پسر جوان سابق نیست.»»
داستان پرتاب کفش توسط فرگوسن به بکهام هرازگاهی بازگو میشود، اما در این مستند مشخص شد که در تابستان 2003 ، زمانی که بکهام درخواست خروج داد، فرگوسن حتی حاضر به صحبت با او نبود. به نظر میرسد حتی مرد کهنهکاری مثل فرگوسن، توانایی مدیریت بکهام را نداشت.
از زمان انتقال لیونل مسی به اینترمیامی، قطعاً تصویر حضور فوقستارهها در امالاس خوشایندتر شده است، اما مستند بهخوبی نشان میدهد که حضور یکی از بازیکنان برتر اروپا در آمریکا، در سال 2007 چقدر شوکهکننده بود.
فابیو کاپلو مربی بکهام در مادرید و سپس در انگلیس، انتقال بکهام را دور شدن او از واقعیت توصیف میکند.
لاندن داناوان، بازیکن سابق تیم ملی آمریکا نیز معتقد است که بکهام از همان ابتدا نیز ««هیچ تعهدی»» به پروژه نداشت؛ و احتمالاً به همینخاطر بود که در نخستین فرصت به دستآمده، در انتقالی قرضی به فوتبال اروپا و به میلان برگشت و حتی سعی کرد در ایتالیا ماندگار شود.
این مستند که توسط شرکت تولیدی خود بکهام ساخته شده است، قطعاً برخی بخشهای ناخوشایند زندگی او را حذف کرده است. برای مثال هیچ اشارهای به حمایت بحثبرانگیز بکهام از جامجهانی 2022 قطر نمیشود، مسألهای که باعث رنجش بسیاری از اعضای جامعه LGBTQ+ شد. در بحث اتهام روابط عاشقانهی خارج از ازدواج بکهام نیز اگرچه این روابط انکار نمیشود، اما اصرار میشود که: ««این مسأله، زندگی شخصی ماست.»»
این مطلب را هم بخوانید: آنالیز | سبک بازی لامین یامال چگونه است؟ آیا او مناسب فلسفه بارسلوناست؟