باشگاه فوتبال چلسی که بهلحاظ تاریخی یکی از قدرتهای فوتبال انگلیس است، حال روز خوشی ندارد و به یک باشگاه ظاهراً معمولی تبدیل شده است. در فصل 24-2023 نیز علیرغم حضور مربی جدید مائوریسیو پوچتینو، چلسی هنوز رنگ خوشبختی را ندیده است. در این مقاله، عوامل متعددی که در استمرار نابسامانیهای چلسی نقش دارند را بررسی میکنیم؛ اوضاع بدی که به نظر میرسد مسألهای فراتر از مربی باشد.
افت عملکرد چلسی احتمالاً از دورهی مربیگری توماس توخل آغاز شد. او علیرغم دست یافتن به موفقیت قابلتوجه و کسب یک قهرمانی چمپیونزلیگ، در بهرهگیری کامل از پتانسیل استعدادهای هجومی و گرانقیمت تیم مانند کای هاورتز، تیمو ورنر، کریستین پولیشیچ و روملو لوکاکو ناموفق بود و این عدمموفقیت تأثیر زیادی روی باشگاه گذاشت. دوران توخل در باشگاه مصادف شده بو با عدم قطعیت در تمدید قرارداد برخی بازیکنان کلیدی از جمله آنتونیو رودیگر، آندرس کریستنسن و میسون مانت و باشگاه موفق نشد قرارداد جدیدی با آنها امضا کند. انتقال مانت به منچستریونایتد در تابستان نیز مصایب باشگاه را بیشتر کرد تا پیامدهای مدیریت ضعیف قراردادها، بیش از پیش آشکار شود.
پس از انتساب پل ویناستنلی و لاورنس استوارت بهعنوان مدیران ورزشی جدید باشگاه، هواداران چلسی بسیار امیدوار به بهبود اوضاع شدند. هدف از حضور آنها، اتخاذ تدابیر بهتر در بازار نقلانتقالات بود، اما واقعیت چیز دیگری بود. در پنجرهی انتقالات زمستانی، آبیها با اتخاذ رویکردی موسوم به ««خرید رگباری»» ، بیش از 300 میلیون پوند خرج خرید بازیکن کردند. میخاییلو مودریک که با قیمت هنگفتی به تیم آمد و انزو فرناندز دیگر خرید گرانقیمت تیم، در حد قیمت خود ظاهر نشدند. تصمیم باشگاه برای سرمایهگذاری روی بازیکنان زیر 25 سال، انتقادات جدی به همراه داشت، بهویژه اینکه استعدادهای اثباتشدهای مانند جیمز مدیسون و جیمز واردپروز، فدای خرید گزینههای بیتجربهتر شدند. بهعلاوه، بیمیلی باشگاه به خرید دکلان رایس بهخاطر ««نگرانی از عدم درخشش استعدادهای انگلیسی»» منجر به خرید گرانقمیت مویسس کایسدو شد و به تردیدها دربارهی استراتژی نقلانتقالات باشگاه دامن زد.
مشخصهی دوران گراهامپاتر در چلسی، نبود کاریزما در مدیریت بازیکنان بود. رویکرد او غالباً بهعنوان یک رویکرد دوستانهتر در قیاس با توخل، مورینیو و کونته توصیف میشد و نتوانست با این رویکرد، با هواداران باشگاه که از اوضاع بد تیم خسته شده بودند، ارتباط مناسبی برقرار کند. تصمیم او برای کنار گذاشتن پیر امریک اوبامیانگ که یک گلزن ذاتی است و در نتیجه، تقلای هاورتز بهعنوان یک مهاجم تنها، اصلاً موردخوشایند هواداران واقع نشد. علیرغم خریدهای زمستانی، پاتر نتوانست به بهترین شکل ممکن از پتانسیل تازهواردها استفاده کند و قادر به مدیریت این ترکیب گسترده با خریدهای جدید نبود.
بازگشت فرانک لمپارد پس از اخراج از اورتون در ماه ژانویه، از نگاه برخی، بیشتر بهعنوان یک حرکت تبلیغاتی دیده میشد تا فنی. لمپارد قطعاً نقشی در انتخاب بازیکنان حاضر در تیم نداشته، اما ناتوانی او در اثرگذاری قابلتوجه، تردیدهای اولیه نسبت به انتساب او را بیشتر کرد. لمپارد، میراثدار ترکیبی شد که بسیاری از آنها یک بار تجربهی ناموفق حضور او در کسوت مربیگری باشگاه را لمس کرده بودند و بنابراین با چالشهایی برای مدیریت آنها روبرو بود. او معمولاً به گستردگی ترکیب و عدم تعهد در نزد بازیکنان، اشاره میکرد، اما از مربیان بزرگ انتظار میرود که به جای پرداختن به حاشیه، به متن بپردازند و بر چالشها غلبه کنند. متأسفانه، حال روز ناخوشی که گریبانگیر باشگاه شده بود، با او هم بهبود نیافت و به فصل جدید کشیده شد.
بهمدت بیش از یک سال، چلسی درگیر مصدومیتهای بازیکنان کلیدی بوده که باعث بر هم خوردن نقشههای سرمربیان و مدیران خرید و استعدادیابی شده است. تعویض کامل کادر پزشکی از جمله تغییرات در مدیریت کادر، با هدف رفع این مشکل صورت گرفت. با اینحال، مشکلات آمادگی و سلامت بازیکنان از آغاز فصل 24-2023 نیز ادامه دارد. پوچتینو بهعلت مصدومیت تعدادی از بازیکنان اصلی خود را ندارد که بر عملکرد تیم اثرگذار بوده است. بازیکنانی مانند بنوا بادیاشیل، بن چیلول و ریس جیمز، دچار مصدومیتهای عضلانی طولانیمدت شدهاند و این مصدومیتها، پروتکلهای آمادهسازی و ریکاوری بازیکنان توسط باشگاه را زیر سؤال میبرند.
مائوریسیو پوچتینو که آخرین مربی از رشته مربیان این دوران بحرانی است، با مسائل بجامانده از گذشتگان و دشواریهای تاکتیکی مواجه است. مصدومیتها، دست او برای انتخاب ترکیب را بستهاند، اما با اینوجود، انتقاداتی دربارهی تصمیمات او برای انتخاب ترکیب اولیه و توانایی او برای سازگاری با شرایط، مطرح است. برخی بازیکنان در نقشهای ناآشنا بکار گرفته شدهاند که نشان میدهد او هنوز میتواند مدیریت بهتری داشته باشد.
استمرار عملکرد ضعیف تقریباً تمام بازیکنان ترکیب در یک دورهی طولانی، نشان از مسائل سیستمی عمیقتر در چلسی دارد. علیرغم سرمایهگذاری قابلتوجه در هزینههای انتقالاتی و دستمزدها، تعهد بازیکنان در داخل و بیرون زمین، در حد انتظارات نبوده است. در حالیکه به نظر میرسید پاکسازی صورتگرفته با فروشهای تابستانی، این مسائل را رفع کند، اما همچنان شاهد آن هستیم که نه روحیهی بازیکنان بهبود یافته و نه عملکرد آنها در میدان.
در مجموع، مشکلات دیرینهی چلسی را نمیتوان منحصر به یک عامل یا یک فرد دانست. بلکه، مجموعهای پیچیده از تصمیمات مدیریتی، استراتژیهای انتقالاتی، مصدومیتها و مسئولیتپذیری بازیکنان است که باعث استمرار روزهای تیرهتار در باشگاه شده است. اگر چلسی قصد دارد دوباره جایگاه خود بهعنوان قدرت غالب در فوتبال انگلیس را پس بگیرد، راهی جز رفع این مسائل چندوجهی ندارد.
این مطلب را هم بخوانید: آنالیز | همه چیز درباره خط میانی جعبهایشکل یا هافبک باکسی؛ آرایش خط هافبک تیم های بزرگ دنیا به چه شکل است؟