فوتبال۷ در این مقاله به بررسی شروع ناامید کنندهی منچستر ۲۰۲۳-۲۴ زیر نظر اریک تن هاخ میپردازد.
به نظر میرسد که پیشرفت منچستریونایتد زیر نظر اریک تنهاخ متوقف شده است و به نگرانیها دربارهی عملکرد آنها دامن زده است. بر خلاف فصول پیش، نبود گزینههای انتقالاتی، باعث تشدید مشکلات آنها شده است. در این مقاله، مسائلی که باشگاه درگیر آنست و نحوهی مدیریت آنها در نبود پنجرهی انتقالاتی مناسب، بررسی میشود.
مشکلات آشنای دوران مربیگری تنهاخ در منچستریونایتد، با شکست خانگی مقابل برایتون، آغاز شد و 13 ماه پس از آن، مرغان دریایی (لقب برایتونیها) دوباره با پیروزی 3-1 ، همان حس آشنا را برای تماشاگران الدترافورد زنده کردند. این باخت پایانی بر رکورد طولانی شکستناپذیری یونایتد در خانه بود. این بار برایتون با یک بار مربی متفاوت، یعنی روبرتور دزربی این کار را کرد و به نظر میرسد که بر خلاف انتظار هواداران، تیم به جای پیشرفت، در حال پسرفت است.
شکنندگی در دفاع که از آغاز فصل پیش دامنگیر یونایتد بوده، هنوز هم آنها را آزار میدهد. همچنان گلهای سادهای دریافت میکنند و پیشرفت چشمگیری در عقب زمین حاصل نشده است. استمرار این مشکل، سد راه موفقیت و توانایی آنها در چالش کسب قهرمانیها است.
نگرانی بعدی به انسجام هافبک برمیگردد. سیستم تنهاخ مبتنی بر کنترل و خلاقیت خط میانی است، اما یونایتد در کنترل میانهی زمین مشکل دارد. مصدومیتها و نمایش پرنوسان هافبکهای کلیدی تیم، باعث عملکرد نه چندان مطمئن آنها در این بخش از زمین شده است.
بر خلاف فصول پیشین که یونایتدیها از طریق انتقالات، ضعفهای خود را برطرف میکردند، اما برای رفع مخصمهی کنونی، دست آنها در بازار چندان باز نبود. محدودیتهای مالی و مقررات فیرپلی مالی (FFP)، توانایی باشگاه برای افزودن خریدهای مهم به ترکیب را محدود ساخته است. این چالش، توانایی آنها برای درمان مؤثر زخمهای کهنه را کاهش داده است.
نبود بازیکنان کلیدی مانند آنتونی، جیدون سانچو و راسموس هویلند بهدلایل غیرورزشی نیز مشکلات باشگاه را بیشتر کرده است. این غیبتهای غیرورزشی، در کنار مصدومیتهای فزایندهی ورزشی، عامل اصلی چالشهای تنهاخ در چند ماه اخیر بودهاند.
نمایشهای اخیر یونایتدیها، پرسشهایی دربارهی رویکرد تاکتیکی و کیفیت کلی آنها ایجاد کرده است. علیرغم افزایش امیدواری پس از کسب یک جام در نخستین فصل حضور تنهاخ، تیم پیشرفت شایان توجهی نداشته است. لغزشهای دفاعی، خلاقیت کم در حمله و فرازنشیبهای بازیکنان کلیدی، اصلیترین مسائل آنها بوده.
بخشی از مشکلات آنها نیز به افت بازیکنانی مانند کاسمیرو برمیگردد که زمانی نقش حیاتی داشتند. کاهش تأثیر کاسمیرو در میدان نیز ادامهی افت کلی تیم است و نمایش او مقابل برایتون، بار دیگر محدودیتهای سنی او را نمایان ساخت.
پسرفت منیونایتد زیر نظر تنهاخ، مشهود است و بازتابی از مشکلات آشنای آنها، ضعفهای دفاعیشان، عدم تسلطشان در خط میانی و محدود بودن گزینهها در بازار نقلانتقالات است. غلبه بر این چالشها با وجود محدودیت در پنجرهی انتقالاتی، مستلزم یک ارزیابی دوباره و استراتژیک از تاکتیکهای آنها، فُرم بازیکنان و روند حرکتی کلی تیم است. منیونایتد برای نجات فصل خود و باقی ماندن در کورس قهرمانی همپای رقبای قدرتمندشان، چارهای جز پیدا کردن راهحل از درون ترکیب فعلی ندارد و سازگاری سریع با وضعیت موجود، الزامی است.