در این مقاله، فوتبال۷ به بررسی عملکرد اخیر لواندوفسکی، آمار گلزنی او و وضعیت خط حمله بارسلونا با اضافه شدن ویتور روکه میپردازد.
ویتور روکه برای حضور در بارسلونا بسیار جوان است! ظاهراً روبرت لواندوفسکی با نزدیک شدن به سالهای پایانی فوتبال خود، در حال از دست دادن شم گلزنی است.
شروع نگرانکنندهی مهاجم لهستانی، قهرمان اسپانیا را در هفتههای ابتدایی این فصل به یک تیم بدون زهر در حمله تبدیل کرده است.
آمار رابرت لواندوفسکی در برد 0-2 بارسلونا مقابل کادیز در روز یکشنبه، آمار اسفناکی نبود. این مهاجم اگرچه موفق به گلزنی نشد، اما پنج شوت داشت که یکی در چارچوب بود و یک ««شانس بزرگ»» گلزنی را نیز از دست داد. یک پاس گل نیز در این بازی داشت. آنچه جای نگرانی دارد، طولانی شدن نیاز بارسلونا به گل اول برای رهایی از دومین تساوی متوالی در آغاز لالیگا و عدم واکنش مناسب از سوی لواندوفسکی بود. او بهندرت در محوطه دیده میشد و فرصتهای نصفهنیمهای که نصیبش میشد را هم هدر میداد.
در عوض پدری و فران تورس، بار گلزنی را به دوش کشیدند تا در شب پیروزی بلوگرانا، این مهاجم ستاره بیشتر یک تماشاگر باشد! این ادامهی روند نگرانکنندهی لواندوفسکی است که از اواخر فصل پیش آغاز شده بود. او روز دوشنبه 35 ساله شد و نشانههایی از افزایش سن در ساقهای او دیده میشود. او امسال فقط 10 گل در لیگ به ثمر رسانده است و بعید است که بتواند با رکورد 34 گل خود در 2020 برابری کند. چشمها هیچوقت دروغ نمیگویند و ضعیفتر شدن عملکرد لواندوفسکی در بازی با توپ و بدون توپ، مشهود است. انگار یکی دیگر از بزرگان فوتبال به مرز بازنشستگی رسیده است!
کمفروغ بودن ستارهی لهستانی مثل یک طوفان مهیب، کشتی بارسلونا را غرق خواهد کرد. بلوگرانا به جز لواندوفسکی هیچ گلزن قابلاطمینان دیگری ندارد. با انتقال عثمان دمبله نیز فشار بر خط حمله بیشتر شده است - او فصل پیش 12 گل به ثمر رسانده بود. اگرچه نوجوان جذاب اما بیتجربهی برزیلی، ویکتور روکه، در ماه ژانویه، به کمک خط حمله میآید، اما اگر بارسلونا قصد ماندن در کورس قهرمانی لیگ را دارد، لواندوفسکی باید هر چه سریعتر بهترین فرم خود را بازیابی کند.
به نظر نمیرسد مشکل لواندوفسکی، چیز جدیدی باشد. او در دو بازی آخر خود در لالیگای پیش 23-2022 نیز موفق به گلزنی نشد و افت او پس از جامجهانی قطر، محسوس بوده است.
پیش از تورنمنت (جامجهانی)، لواندوفسکی بدونشک بهترین بازیکن لالیگا بود: 12 گل در 10 حضور نخست برای بارسا و آمار 18 گل در 19 بازی تا پیش از تعطیلات زمستانی لیگ. اما جزئیات آماری چیزهای جذابتری هم به ما میگویند. متوسط گلزنی این مهاجم، یک گل در هر 90 دقیقه، یعنی فراتر از امید گلزنی (xG) او بود و شانسهای گلزنی زیادی ایجاد میکرد. بنابراین برچسب قیمت 50 میلیون یورویی (42 میلیون پوندی/51 میلیون دلاری) برای او، علیرغم سنش، یک معاملهی معقول به نظر میرسید.
اما به نظر میرسد که جامجهانی بر برخی بازیکنان بزرگ اروپایی- بهویژه مهاجمان- تأثیر منفی داشت. و لواندوفسکی یکی از آنها بود. پس از حذف لهستان در یکشانزدهم، آمار او سیر نزولی پیدا کرد. او در تمام رقابتها از ژانویه تا ژوئن، 15 بار گلزنی کرد، شوتهایش به دروازهی رقبا کمتر شد و امید گلزنیش نیز بهطرز عجیبی کاهش یافت. اگرچه یک نمایش عالی و قطعی کردن قهرمانی لیگ- زدن چهار گل در سه بازی متوالی لالیگایی در یک هفته- نیمفصل فاجعهی او را نجات داد، اما در افت لواندوفسکی تردیدی نبود.
این فصل نیز اگرچه تنها دو بازی انجام شده، اما مشکلات باقی هستند. لواندوفسکی هنوز موفق به گلزنی نشده است، تنها دو شوت در چارچوب داشته و متوسط امید گلزنی او کمتر از ۰.۵ در هر بازی است. حضور مهاجم در محوطه نیز در مقایسه با فصل پیش کمرنگتر شده و دیگر از آن جایگیریهای کلیدی بهعنوان یک شمارهی 9 مرگبار، خبری نیست. حتی سرمربی نیز به این ضعف اعتراض کرد.
پس از قحطی گل لواندوفسکی در بازگشت به میادین در بازی آخر هفته، ژاوی خاطرنشان ساخت: ««او دو یا سه موقعیت مسلم داشت. او باید صبورتر باشد و باید جاگیریهای مناسب را در تمام مدت بازی حفظ کند.»»
اما مقصر قهر فعلی لواندوفسکی و دروازه، صرفاً خود او نیست. شماره 9های برتر همیشه زمانی موفقند که بقیهی تیم برای آنها بازی کنند و ببیشترین بازدهی آنها زمانیست که بازیکنان مناسب در زمان مناسب توپ را به آنها برسانند.
در نیمی از فصل پیش، این وظیفه بر عهدهی دمبله بود. این بال کناری، مرتب برای لوا موقعیتسازی میکرد و ارتباط مناسب این دو بازیکن، کمک شایانی به گلزنی تیم میکرد. دمبله علاوه بر دادن پاس گل، فضاهایی را ایجاد میکرد که لوا در استفاده از آنها استاد است.
بنابراین همزمان شدن فُرم ضعیف لواندوفسکی با مصدومیت بلندمدت دمبله، چندان جای تعجب ندارد. ملیپوش فرانسوی بهخاطر مشکل عضلانی تقریباً چهار ماه را از دست داد و دو مورد از طولانیترین قحطیهای گل لواندوفسکی در بارسلونا، در همین مدت اتفاق افتاد. رافینیا تاحدودی نبود دمبله را جبران کرد، اما حرکات او فاقد پویایی لازم برای تغذیهی مداوم لواندوفسکی بود.
بنابراین با انتقال دائمی دمبله به پاریسنژرمن، فرصتهای گلزنی این لهستانی محدودتر میشود. بهعلاوه رافینیا نیز پس از دریافت کارت قرمز بابت خطای بیاحتیاطی در مقابل ختافه، دو بازی را از دست میدهد تا تغذیهی این مهاجم ستاره سختتر از پیش شود.
لواندوفسکی، در دوران بازی درخشان خود، هرگز چنین قحطی گلی را تجربه نکرده است. تا پیش از لغزش او در فصل گذشته، از سال 2018 حداکثر مدتی که او موفق به گلزنی نشده بود، سه بازی بود. اما در پنج ماه اخیر او فقط دو بار موفق به گلزنی شده است. اگر او در روز یکشنبه مقابل ویارئال هم موفق به گلزنی نشود، دومین ناکامی بلندمدت خود در گلزنی از سال 2016 و مهمترین دورهی ناکامی گلزنی در لیگ از سال 2010 به این سو را تجربه میکند- یعنی زمانی که هنوز عضو ثابت ترکیب بورسیا دورتموند یورگن کلوپ نبود.
برای بیشتر مهاجمان، راهحل اینست که با واقعیت روبرو شوند و خودشان راهی پیدا کنند. این روش فصل پیش برای او مؤثر بود و در یک هفتهی عالی در اوایل ماه می، توانست به دورهی ناامیدکنندهی گل نزدن پایان دهد. فرق این هفته با هفتههای قبل، فقط فراهم شدن فرصتهای بیشتر برای لواندوفسکی بود و بهنظر نمیرسید که چیزی از غریزهی گلزنی او کم شده باشد.
همزمان سرمربی نیز او را به جایگیری بهتر فراخوانده است: ««او توپ را در داخل محوطه و در کنارهها دریافت میکرده. در فوتبال، جایگیری مناسب حرف اول را میزند. او مثل همهی مهاجمان دیگر فقط نیاز به یک گل دارد [تا دوباره راه بیفتد]. »»
شاید به این سادگیها هم که ژاوی میگوید، نباشد و بارسلونا در مواجهه با دفاعهای منظم و عمیق حریفان لالیگایی به مشکل بخورد. در این نوع دفاعها نه بازی از عمق آسان است و نه فضاهای کافی برای تحرک لواندوفسکی وجود دارد. بنابراین شاید نیاز به تغییر سیستم باشد.
ژاوی آرایش تیم بارسلونا را بهگونهای چیده که مثل یک واحد فشردهی دفاعی عمل کنند و همزمان بتواند از خط هافبک باکسی که استفاده از آن در دو سال اخیر در فوتبال اروپا شایع شده، بهخوبی بهره گیرد (هافبکی شبیه به جعبه (box) که شامل دو هافبک محوری یا پیوت و دو شمارهی 10 در جلو آنهاست). در سیستم فعلی بارسا فقط یک وینگر استفاده میشود. اگر وینگر دوم اضافه شود، احتمال افزایش موقعیتهای لواندوفسکی وجود دارد. اما مسألهی اصلی در هر سیستمی، تعادل است. افزودن یک بازیکن هجومی دیگر، ممکن است به بهای از دست رفتن استحکام دفاعی تمام شود. در اینصورت لواندوفسکی باید موقعیتهای گلزنی کمتر را بپذیرد و بهجای آن، استفادهی بیشتری از موقعیتهای به دستآمده بکند.
یکی از مسائل کلیدی که تا اینجا اشاره نکردیم، استراحت کافی لواندوفسکی است. این مهاجم بهندرت روی نیمکت قرار گرفته. در واقع وقفهی طولانی زمستانی در بوندسلیگا برای او عالی بود و زمانی که سایر لیگها در جریان بود و ساقهای بازیکنان خستهتر میشد، او فرصت یک استراحت کامل در میانهی فصل را داشت.
لالیگا نیز روی کاغذ چنین استراحتی دارد. اما تراکم هفتهها در اثر مسابقات چمپیونز لیگ و جام حذفی، عملاً فرصت زیادی برای ریکاوری بازیکن باقی نمیگذارد. عمق نداشتن ترکیب بارسا و نبود مهاجم نوک دیگر نیز بار کاری لواندوفسکی را سنگینتر میکند- فران تورس در سیستم فعلی بارسا چندان کارآمد نیست.
بنابراین تقویت تیم با اضافه شدن خریدهای جدید خبر خوبیست. ویتور روکه، جدیدترین مورد از استعدادهای برزیلی است که به سطح برتر فوتبال اروپا میآیند و در حالحاضر، تصویر بسیار خوبی از او ارائه شده است. روکه که بهعنوان رونالدو نازاریوی جدید معرفی شده، همان سرعت و توانی را دارد که ««رونالدوی مشهور»» در دوران جوانی داشت. البته هشدارهایی هم داده شده، مثلاً این واقعیت که رونالدو قطعاً یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال است- و مقایسهی روکه با او، شاید انتظارات از او را بیهوده بالا ببرد.
اما اگر بارسا بهدنبال یک جایگزین برای لوا است، روکه گزینهی مناسبیست. این برزیلی 18 ساله، در 2023 ، هجده بار برای اتلتیکو پارانائنزه گلزنی کرده و بهقدری خوب بوده که به تیم ملی برزیل دعوت شود.
اتکا به نوجوانها، بدعت خطرناکیست، بهویژه آنهایی که سابقهی حضور در فوتبال اروپا را ندارند. البته ژاوی تاکنون مشکلی در بازی گرفتن از جوانان نداشته است. با فرا رسیدن ژانویهی 2024- و اضافه شدن روکه پس از امضای قرارداد 40 میلیون یورویی (34 میلیون پوند/44 میلیون دلار) با بارسا در ماه جولای- بلوگرانا قطعاً گزینههای بیشتری خواهند داشت.
بارسلونا بهترین زمان را برای انتقال روکه انتخاب کرده است. قرارداد فعلی لواندوفسکی تا پایان فصل 2025 است و امکان تمدید یکساله نیز در قرارداد لحاظ شده- البته با کاهش دستمزد. در آن زمان، اگر خود لواندوفسکی تصمیم به ادامهی بازی بگیرد، 38 ساله خواهد بود و این یعنی فاصلهی بسیاری با روزهای اوجش خواهد داشت. روکه نیز درصورت درخشش و اثبات خود، به سنی خواهد رسید که تازه آغاز دوران شکوفایی او در اروپا خواهد بود.
بنابراین قحطی گل فعلی لوا، قابلمدیریت است. این وضعیت تاحدود زیادی ناشی از سوءمدیریت بارسا در سالهای اخیر و یک رشته انتقالات بیفایده است. بلوگرانا پول زیادی ندارد و اندوختهی ناچیز خود را نیز بهدرستی خرج نکرده است.
اگر قرار باشد این پایانی بر این وضعیت باشد- یا در واقع یک آغاز جدید باشد- این بهترین موقعیت برای بارساست که وضعیت را مدیریت کند. روکه فوراً به یک ستاره تبدیل نخواهد شد و مجموعه مهارتهای او نیز با لواندوفسکی یکسان نیست. او بازیکنی سرعتی و قدرتی است؛ اما بهلحاظ بدنی، درگیر شدن با دفاعهای وسط حریفان، کار او نیست. او پتانسیل بالایی دارد و حداقل میتواند باعث استراحت دادن به این لهستانی خسته شود تا توپخانهی آتش خود را دوباره پر کند. استراحت احتمالاً همان چیزیست که بدن فرسودهشدهی او بیش از هر چیز دیگری نیاز دارد.
لواندوفسکی به پایان خط نرسیده است- هنوز برای این اظهارنظر زود است. اما هشت ماه گذشته نشان دادهاند که وقتی او افت میکند، زندگی برای بارسا نیز سخت میشود. بنابراین شاید اگر ساقهای تازهنفس روکه زودتر از راه میرسیدند، برای بارسا بهتر بود.