فصل پیش رئالمادرید شاهد قهرمانی دوبارهی رقیب دیرینه، بارسلونا بود که پس از چهار فصل به این عنوان دست یافت.
ادامهی این وضعیت برای رئالیها قابلتحمل نیست.
در ادامه پنچ پرسشی که آنچلوتی باید برای بازگرداندن رئال به ریل قهرمانی لیگ، پاسخ دهد را بررسی میکنیم.
آسانترین و البته گرانترین پاسخ این پرسش، کیلیان امباپه است. رئالمادرید امیدوار است با انتقال قرضی خوزهلوی 33 ساله از اسپانیول، جای خالی یکی از بزرگترین گلزنانش را پر کند.
بهلحاظ فنی شاهد این جایگزینی هستیم. اما در واقعیت، فصل بعد یک رئالمادرید کاملاً جدید را خواهیم دید.
کارلو آنچلوتی میخواهد با تغییر سیستم، پویایی رئال در فاز هجومی را در قیاس با فصول پیش افزایش دهد. جود بلینگهام در نوک لوزی 2-4-4 بازیها را شروع خواهد کرد و وینیسیوس بیشتر وارد محوطه میشود تا بر خلاف گذشته که یک وینگر محض بود، نقش مهاجم دوم را ایفا کند.
رئالمادرید فصل پیش 127 گل در تمام رقابتها به ثمر رساند که 31 گل، یعنی تقریباً یکچهارم، متعلق به بنزما بود. وینی با 23 و رودریگو با 19 گل در رقابتهای رسمی، در ردههای بعدی قرار دارند و اکنون که دیگر خبری از بنزما نیست، احتمالاً شاهد افزایش فرصتهای گلزنی آنها باشیم. این دو بازیکن، به همراه بلینگهام تازهوارد، باید بار بیشتری به دوش کشیده وسهم بیشتری در گلزنی ایفا کنند. هافبک انگلیسی، با جهش آمار گلزنی خود در دورتموند، توانست از 6 گل در تمام رقابتها در 22-2021 به 14 گل در 23-22 برسد و در رئال فصل بعد نیز انتظار میرود حداقل همین آمار را تکرار کند.
در کنار گلزنی بنزما، دیگر جنبهی کلیدی که رئال از آن بیبهره میماند، نقش محوری او در حملات است. حملات با محوریت او ترتیب داده میشد، حتی زمانی که نقش مستقیمی در یک حرکت نداشت. او مانند خورشیدی بود که همه چیز بر مدار او میچرخید. وینیسیوس بهخوبی میدانست که چگونه باید بازی خود را با جاگیری بنزما تنظیم کند، رودریگو هم همینطور. هافبکها نیز زمانبندی دویدن خود را بر مبنای حرکات مهاجم فرانسوی، تنظیم میکردند. اما با ترک بنزما که محور کانونی همهی آنها بود، رئال باید بدون این مهرهی شانس، خود را احیا کند.
زمان لازم برای این انطباق و میزان انطباق هر بازیکن با نقش جدید خود، عامل مهمی در موفقیت و سرنوشت این فصل تیم است.
در اسپانیا، از اصطلاح “tiene gol” برای اشاره به بازیکنی که «بوی گل میدهد» ، استفاده میکنند. این اصطلاح، با اصطلاح انگلیسیزبانها که میگویند «با خودش گل میآورد»، فرق دارد و بیشتر به استعداد ذاتی فرد اشاره دارد. مانند فردی که ذاتاً بلند است، «جود بلینگهام هم ذاتاً بوی گل میدهد.»
بنابراین رئالیها فصل بعد گلهای زیادی از بلینگهام انتظار دارند.
اما محل احتمالی بازی او؟ آنچلوتی قبلاً به این پرسش ما پاسخ داده است.
آنچلوتی: «در اوایل مربیگری، ایدهی مشخصی در مورد نحوهی بازی تیمهایم داشتم و میخواستم بازیکنانم را با آن تطبیق دهم، نه اینکه من با آنها سازگار شوم. در تجربهای که در پارما داشتم، [روبرتو] باجو دوست داشت بهعنوان شمارهی 10 بازی کند، اما من مایل به تغییر سیستم نبودم. برای همین تیم را ترک کرد. و بهنظرم اشتباه از من بود. در یونتوس، زمانی که زیدان در تیم بود، بهتدریج درک کردم که بهتر است مربی با بازیکنان سازگار شود.»
این نقلقول، به چند دلیل حائز اهمیت است. نخست اینکه، بهروشنی محل بازی بلینگهام را برای ما مشخص میکند- شمارهی 10. اما دلیل دوم که از اولی نیز مهمتر است، نگاه آنچلوتی به او و نوع بازیکنان سابقیست که بلینگهام را با آنها مقایسه میکند.
رئالمادرید همیشه 3-3-4 بازی کرده، اما در فصل بعد این آرایش تغییر خواهد کرد.
بلینگهام از نظر کارلو، یک باجو یا یک زیدان است. از آن نوع بازیکنانیست که باید بهخاطر او سیستم را تغییر داد و وینیسیوس نیز مجبور است با این تغییر سیستم سازگار شود. این تیم پر از استعدادهای استثنایی است، اما رئالمادرید میداند چه استعداد بینظیری در بلینگهام نهفته است و نمیخواهد به این سادگیها از کنار آن بگذرد. و البته که این تغییر سیستم، مسئولیت بلینگهام را هم بالاتر میبرد. او بهعنوان شمارهی 10 بازی خواهد کرد، اما مانند سه بازی دوستانهی پیشفصل در تابستان، باید سایر مناطق زمین را نیز پوشش دهد.
وینیسیوس فصل پیش 4755 دقیقه بازی کرده است. در پنج لیگ معتبر اروپا، فقط داوید دخیا و برونو فرناندز، دقایق بازی بیشتری از او داشتند. بخشی ازین موضوع به اهمیت فراوان او برای تیم برمیگردد، اما دلیل دیگر استراحت ندادن ، نبود ذخیرهی مناسب روی نیمکت است.
رئالمادرید، برندهی رقابت تابستانی برای انتقال آردا گولر شد و اگرچه این بازیکن 18 سال بیشتر ندارد، ولی میتوان تصور کرد که دقایق بازیش حداقل بیشتر از هازارد خواهد بود. تصور غیرواقعبینانهای نیست!
با تغییر سیستم به لوزی 2-4-4 ، جایگزین وینیسیوس حتماً نباید یک بال چپ باشد و شاید این یک مزیت باشد، چون در ترکیب فعلی نیز کسی جز او قادر به ایفای این نقش نیست.
در بخش دوم این پرسش، باید ببینیم سبک جدید تا چه حد متناسب با بازیکن برزیلی خواهد بود. مادرید پول زیادی برای بلینگهام خرج کرده و طبیعیست او را از آن دست هافبکهایی ببیند که سیستم تیم باید بر اساس او باشد. حتی در بازیهایی که در پیشفصل از بلینگهام تماشا کردیم، اهمیت خود را ثابت کرده و با رفتن بنزما نیز این اهمیت بیشتر به چشم میآید.
بنابراین وینیسیوس باید با یک سیستم جدید سازگار شود، اما تا چه حد موفق خواهد بود؟ فقط زمان میتواند پاسخ این سؤال را مشخص کند. اما تردیدی نیست که اگر دقایق بازی او از زمان تبدیل شدن به بازیکن ثابت در پیراهن رئالمادرید، با روند کنونی افزایش یابد، دیر یا زود شاهد کاهش تدریجی شدت بازی او خواهیم بود.
بهتر است این پرسش را اینگونه بپرسیم: ((آیا حضور همزمان و مدیریت این تعداد هافبک در کلاس جهانی، امکانپذیر است؟))
با فرض حضور بلینگهام در ترکیب اصلی، سه پُست هافبک باقی میماند. رقابت در این سه پُست، بین تونی کروس، لوکا مودریچ، دنی سبایوس، اورلین شوامنی، ادواردو کاماوینگا و فده والورده است. بخش بزرگی از موفقیت زیدان با رئال، مرهون توانایی او در توزیع منصفانهی دقایق بازی و حفظ هستهی اصلی تیم همزمان با راضی نگهداشتن ذخیرهها بود.
با توجه به اینکه فلورنتینو پرز، بالغ بر 250 میلیون یورو برای انتقال بلینگهام، شوامنی و کاماوینگا هزینه کرده، انتظار میرود این سه بازیکن در نهایت به هستهی اصلی تیم تبدیل شوند.
اما چه موقع؟ کروس و مودریچ، پس از تمدید یکسالهی قرارداد، احتمالاً از استراحت بیشتر استقبال میکنند، اما فقط تا زمانی که نیمکتنشینی اذیتشان نکند! این دو یار قدیمی، زمستان دوران حرفهای خود به سرمیبرند، اما هنوز چیزهای زیادی برای عرضه دارند و سخت است ببینیم دو نفر از بهترین هافبکهای تاریخ، در صورت آمادگی مناسب، بازی را از روی نیمکت شروع میکنند.
آنچلوتی باید فصل بعد توازن لازم را در خط هافبک برقرار کند. گرچه بازیکنان اشارهشده، عمدتاً مشابهند، اما نقاط ضعف و قوت مخصوصی دارند. با گزینههای پرشماری که هر کدامشان داعیهی حضور در ترکیب اصلی را دارند، انتخاب ترکیب مناسب هافبکها در بازیهای بزرگ، یکی از مؤلفههای موفقیت رئال در فصل بعد خواهد بود.
بررسی کامل خط هافبک رئال مادرید را در این مقاله منتشر شده در فوتبال7 مطالعه نمایید.
در ترکیب فعلی رئال، دنی کارواخال در دفاع راست، تنها دفاع کناری بدون جانشین است. در مواقع ضرورت، لوکاس وازکز جایگزین او میشود و ناچو نیز گاهی در این پُست بکار گرفته شده است.
کارواخال 31 ساله، بهمدت یک دهه با استارتهای انفجاری، سمت راست رئال را بیمه کرد. بهطور طبیعی زمان جایگزینی او فرا رسیده. در سمت دیگر زمین، فران گارسیا پس از یک فصل عالی در رایووایکانو به تیم سابقش برگشته و فرلاند مندی نیز برای حضور در این پست رقابت میکند.
با وجود داوید آلابا، آنتونیو رودیگر، ادر میلیتائو و ناچو، رئالمادرید خیال راحتتری در مرکز دفاع دارد، اما احتمال آسیبپذیری از دفاعهای کناری وجود دارد.
کاماوینگا بیشتر فصل گذشته را در دفاع چپ بازی کرد تا پوشش دفاعی برای وینی جونیور را فراهم کند و گاهی نیز به خط هافبک اضافه میشد تا در بازیسازی شرکت کند. در سیستم جدید بازی آنچلوتی، کاماوینگا میتواند بدون حضور در دفاع چپ نیز پشتیبانی لازم را فراهم کند. در پیشفصل، در سیستم 2-4-4 در پست هافبک چپ بازی کرد و ظاهراً آماده است که یک فصل موفق دیگر را رقم بزند.
اما در آرایش 2-4-4 لوزی محدود، دفاعهای کناری باید با رفتوبرگشتهای زیاد، به بازی عرض بدهند و در عینحال، نباید از پوشش لازم برای وظایف دفاعیشان غافل شوند.
آیا کارواخال پا به سن گذاشته، بدون جانشین تخصصی، میتواند یک فصل تمام این وظیفه را ایفا کند؟ آیا گارسیا (که در پیشفصل آمادگی نویدبخشی داشته) یا مندی، میتوانند همین سطح بالا را در سمت چپ تضمین کنند؟
در 2-4-4 فرضی، این تنها منطقهی زمین است که مادرید ممکن است فصل بعد در آن به مشکل بخورد.
این مطلب را هم بخوانید: تصویری از بارسلونای 24-2023: پنج پرسش کلیدی در آستانهی فصل جدید
منبع: Opta Analyst - ترجمه اختصاصی فوتبال۷