در قسمت پنجم ویژه برنامه هولیگان به کنترل رفتار تماشاگران و شرایط فعلی وضعیت هواداران فوتبال ایران...
در ۹ اوت سال ۲۰۱۱، چهار بازی از مسابقات کارلینگکاپ انگلیس به دلیل شورشهای خیابانی تعطیل شد و دیدار دوستانه انگلیس و هلند نیز به تعویق افتاد؛ در چند ماه مانده به بازیهای المپیک ۲۰۱۲، این شورشها نگرانیهایی را برای دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس به وجود آورد.
این شورش از یک حادثه درگیری پلیس با یک سیاهپوست آغاز و به غارت و شکستن اماکن دولتی منجر شد و به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد و به ورزشگاهها و خیابانها کشیده شد؛
انگلیس از دهه شصت مرکز اعتراضات، آشوبها و اغتشاشگریها در فوتبال است و این حرکت و پدیده در دهه هفتاد و هشتاد میلادی به اوج خود رسید و آخرین قربانگاه این هولیگانیسمها، ورزشگاه هیسل بلژیک بود که ۳۹ نفر در آن کشته شدند که اکثراً ایتالیاییها و طرفدار تیم یوونتوس بودند.
هیجانطلبی، عقدهگشایی و از همگسیختگی روانی در خانواده و اجتماع این عده را وادار به عکسالعملهای غیر معمول و خصمانه میکند و نوعی واکنش کینهتوزانه در آنها به وجود میآورد. بررسیهای کارشناسان و جامعهشناسان انگلیس طی ۲۰ سال اخیر آنها را «دیوانههای فوتبال» لقب داده است که دومینیک آتون در کتاب خود به تفصیل این قومگرایی و یا تیمگرایی افراطی را به زمینههای اجتماعی یک جامعه ارتباط داده است و حتی شرایط اقتصادی و سیاسی یک جامعه را عامل اصلی خطاب کرده است.
دامنه این اعتراضات در فوتبال به ولز، اسکاتلند و ایرلند هم کشیده شد. در آفریقا نیز این پدیده در فوتبال به نوع دیگر خود را نشان داده است؛ در سال ۲۰۱۲ در درگیری بین طرفداران الاهلی مصر و المصری،۷۴ نفر کشته شدند. در برزیل، آرژانتین، پرو و کلمبیا نیز از این دست اتفاقات فراوان بوده است؛ سال ۱۹۶۴ در استادیوم ملی پرو ۳۱۸ نفر کشته شدند که به " تراژدی بزرگ پرو "معروف شده است. فوتبال با خود این ارمغان ناخوشایند را تا به امروز آورده است و با وجود مقررات شدید امنیتی و ایجاد رفاه نسبی برای تماشاگران، هنوز شاهد درگیریها بین دو گروه تماشاگران هستیم.
فوتبال ما با خویشتنداری اکثر تماشاگرانش کمتر دچار این آسیبها شده است و در فصل جدید لیگ اگر چارهای اندیشیده نشود و این بحران را در ابتدای حرکت نگیرند، شرایط برای برگزاری بازیها دشوار میشود، باور کنید امکانات رفاهی و سرویس دادن به تماشاگران به شکل انسانی در آن بیتأثیر نیست، ما به هر وسیلهای که شده است باید تحمل تماشاگر را بالا ببریم و ورزشگاهها را مدیریت کنیم. بازیهای پرتماشاگر و مهمی پیش رو داریم که نیاز به همیاری و همکاری تمام تماشاگران و تیمها دارد. باید در مقابل تبلیغ این افراطگری در فوتبال نیز برنامه داشته باشیم.
ایجاد فضای تقابل و جنجال و به جان هم انداختن مدیران به نوعی برای تماشاگر نیز عادت میشود. در برنامههای ورزشی رادیو نیز باید با ظرافت و برنامهریزی دقیق جلو برویم. برنامهای با تیتر «هوار» و تبلیغ آن در موضوع مسابقه نیز ناخودآگاه یکی از عوامل ترویج این پدیده است. زمانی که مجریان برنامه تلویزیونی در برنامه رنگ بازی! میکنند، غافلند که چگونه بر گسترش این فرهنگ افراطی کمک میکنند! آوردن واژههای ساختگی در ترویج این فرهنگ در برنامههای رادیویی و تلویزیونی و بازی و دست به دست دادن آن گوشههایی از فضای ابتذال را در ذهن تماشاگر باز میکند.
برنامهسازان و مجریان تلویزیون مهمترین نقش را در این عرصه دارند و اگر یک تهیهکننده برنامه رادیویی از این موضوع و تأثیرات آن غافل شود، به بقیه برنامهها نیز سرایت میکند. باید جلوی تعصبهای افراطی و گرایشهای غیر منطقی را گرفت. نباید اجازه دهیم روی خط برنامههای ورزشی رادیو با شجاعت تمام اعلام کنند فلان باشگاه تمام وجود و زندگی من است، پرورش این فرهنگ که ریشه اجتماعی درستی هم ندارد از این برنامهسازی سطحی و عامیانه شکل میگیرد.
باید از خود شروع کنیم تا به تماشاگران برسیم!