دوباره وقتش رسید. وقت شروع فصل جدید؛ وقت فراموشی راهی که پشت سر گذاشتیم؛ وقت آغاز دوباره...
توی زندگی واقعی خیلی وقتا فرصت جبران نداریم، اما فوتبال همیشه به تیمها برعکس بازیکناشون فرصت بازگشت میده...
روبرتو باجو و زیکو دیگه هیچوقت پشت حیاتیترین پنالتی زندگیشون قرار نمیگیرن، جان تری و جرارد تا ابد سُر خوردنشون یادشون میمونه، حسرت باخت جلوی لیورپول هرگز والورده رو ول نمیکنه، داغ رفتن از بارسا همیشه تو دل نیمار ماندگاره، رنج فینال ۲۰۱۵ و لمس نکردن لیگ قهرمانان هم ول کن بوفون نیست...
اما همه چی تموم شده! بعد از گذشت تمام اون اتفاقا برزیل و ایتالیا دوباره قهرمان جهان شدن، لیورپول باز هم قله اروپا و انگلیس رو فتح کرد، بارسا و یووه هم مثل بقیه تیمها هر سال فرصت کسب جامهای مختلف رو بدست میارن...
انگار همه چیز یه بازیه! یه بازی که دائما در حال تکراره و هیچوقت تکراری نمیشه؛ یه بازی که مدام جای برنده و بازندههاش رو تغییر میده؛ یه بازی که بزرگترین بازیگراش درنهایت خلاصه میشن در نقش نظارهگرهای حیرت زده، برندههای درد کشیده و بازندههای قربانی...