فوتبال7

خوکچه‌های کوچک چه ناله‌هایی بکنن...

وقتی رگنار لاثبروک افسانه‌ای به ته خط رسیده بود و تنها چند ساعت با مرگ داوطلبانه، دلخراش و وحشتناکش فاصله داشت؛ تنها چیزی که براش باقی مونده بود، خاطراتش بودن...

1401/11/26 16:2 احمد رستمی

خوکچه‌های کوچک چه ناله‌هایی بکنن...
وقتی رگنار لاثبروک افسانه‌ای به ته خط رسیده بود و تنها چند ساعت با مرگ داوطلبانه، دلخراش و وحشتناکش فاصله داشت؛ تنها چیزی که براش باقی مونده بود، خاطراتش بودن... خاطراتی که مثل یک نوار فیلم از ذهنش عبور میکردن و در نقش یک مرهم، شکوه و عظمت جاودانی که از خودش به یادگار گذاشته بود رو بهش یادآوری میکردن... خاطراتی که آرزوهای دست نیافتنی اجدادش بودن و حالا تا ابد به کشاورز دیروز و اسطوره‌ی امروز تعلق داشتن... حال و روز اون موقعای رگنار شباهت زیادی به احوالات امروز #بارسا و هوادارانش داره...هوادارایی که با تاریخ سازی‌های کاتالان‌ها رشد کردن، هوادارایی که طاقت تماشای افول و استیصال عشقشون رو ندارن... هوادارایی که تنها خاطرات خوش زندگیشون آبی و اناری رنگه... اما حالا همه چیز براشون تموم شده‌‌‌... برای نسلی که با افسانه‌های شاگردان لاماسیا و تیکی تاکای چشم نوازشون بزرگ شده، فقط کوله باری از داستان‌های عاشقانه باقیمونده که هر از گاهی با مرورش لبخند میزنن و بهشون افتخار میکنن... درست مثل فرزندان رگنار که بعد از رفتنش فهمیدن که باید خیلی بیشتر از اینا قدرش رو میدونستن... حالا تنها چیزی که بارسایی‌ها رو زنده نگه میداره، همون جمله‌ایه که در واپسین لحظه‌های زندگی #رگنار بزرگ، در ذهنش مرور میشد: «خوکچه‌های کوچک چه ناله‌هایی بکنن وقتی بفهمن گراز پیر چه ضجه‌هایی کشیده...»
میخای اطلاعات فوتبالی خودتو محک بزنی؟
بیا تو بازی کوییز
میخای تو مسابقه پیش‌بینی ما شرکت کنی؟
بیا تو مسابقه پیش‌بینی
میخای جدیدترین حواشی و اخبار امروز رو بدونی؟
بیا تو بخش اخبار