چند روز مونده بود به جام جهانی ۲۰۱۸... بی نام و نشان بود اما داشت به آرزوی خیلی از بزرگهای تاریخ میرسید: سرمربیگری در مهمترین رویداد فوتبالی دنیا...
تو همون بهبوهه رئال بهش پیشنهاد داد، وسوسه شد، غیرحرفهای عمل کرد و باشون قرارداد بست... فدراسیون اسپانیا هم به بی رحمانه ترین و حرفهای ترین حالت ممکن یک روز قبل جام جهانی اخراجش کرد... به شدت تحقیرآمیز!
اما طعم واقعی #حقارت رو زمانی چشید که با رئال بدترین نتایج ممکن رو کسب کرد، کلی بی احترامی شنید، مقابل بارسا 🖐تایی شد و مثل دستمال کاغذی بی ارزش دور انداخته شد...
در فاصله چند ماه دو بار فروپاشی کرد و در همهی محافل (از جمله همین پیج) به کرات به سخره گرفته شد!
شاید اگه اون موقع میگفتن کمتر از ۲ سال دیگه با یه تیم معمولی میتونه رم، وولورهمتون، منچستر و اینتر رو شکست بده و قهرمان لیگ اروپا بشه، فقط صدای خندهها بلندتر میشد، اما دیشب تونست خودش رو از منجلابی که داوطلبانه داخلش افتاده بود بیرون بیاره و با به یادگار گذاشتن این اشکها، یک بار دیگه دیالوگ ماندگار اندی دوفرین رو به دنیا یادآوری کنه و بگه:
یا برای #زندگی کردن تلاش کن، و یا به استقبال #مرگ برو...