انگار تازه فهمیدم که زندگیم بدون تو چقدر مزخرفه...
دیگه روز و ساعت بازی بعدی #بارسا رو از حفظ نیستم...
دیگه از حساب کتابای قهرمانی و اختلاف امتیازا خبری نیست...
دیگه #مسی نمیتونه با یه تو سر توپ حالم رو خوب کنه...
دیگه نمیتونم واسه چند ساعت در هفته تمام دغدغههام رو فراموش کنم...
دیگه وقتی به پوسترهای تو اتاقم نگاه میکنم حالم خوب نمیشه...
دیگه از نگاهای حسودایی که هیچی از #فوتبال نمیدونن بهرهمند نمیشم...
دیگه واسه ساعت ۲۳:۳۰ لحظه شماری نمیکنم...
دیگه نمیتونم راجعبه بازی دیشب با رفیقام صحبت کنم...
دیگه نمیشه سیستم تیم رو پیش خودم کارشناسی کنم و شعور سرمربی رو زیر سوال ببرم...
.
اما دلم روشنه... چون دیر یا زود برمیگردی و دوباره میتونم بابت داشتن این #میراث ارزشمند، فخرفروشی کنم...
یاد آخرین #دیالوگ «کاب» در برزخ ذهنش توی #فیلم inception میفتم که ملتمسانه تکرار میکرد:
Come back, So we can be young man together again...