آلمان پس از خداحافظی میروسلاو کلوزه، دچار بحران شماره ۹ شده و نتوانسته جانشینی در قد و اندازه اسطورهها پیدا کند. این مقاله به بررسی دلایل این معضل و امیدواری به نسل جدیدی از مهاجمان کلاسیک، به ویژه نیک وُلتِماده، میپردازد.
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود
پیروزی تاریخی آلمان ۷ بر یک مقابل برزیل در جام جهانی ۲۰۱۴، نقطه عطفی بود که با درخشش میروسلاو کلوزه و ثبت رکورد ۱۶ گل ملی در تاریخ جام جهانی، همزمان آغازگر یک بحران اساسی در خط حمله مانشافت شد. با بازنشستگی کلوزه، دوران «مهاجم نوک کلاسیک آلمانی» که شامل اسطورههایی چون گرد مولر، یورگن کلینزمان و خود کلوزه بود، به پایان رسید. از آن زمان، پیراهن شماره ۹ آلمان به یک علامت سؤال بزرگ تبدیل شده است؛ بازتابی از تیمی که هویت اصلی خود در خط حمله را از دست داده است.
ماریو گومز، بازیکنی که سالها در سایه کلوزه حضور داشت، میتوانست جانشین او باشد. او شم گلزنی خوبی داشت اما هرگز نتوانست پیوند لازم را با تیم ملی برقرار کند و دقایق طولانی بدون گل در مسابقات رسمی بود. پس از او، آلمان به سراغ آزمایشهای تاکتیکی رفت و بازیکنانی چون ماریو گوتزه، توماس مولر، سرژ گنابری و کای هاورتس را در نقش «مهاجم کاذب» (False Nine) به کار گرفت. هدف این بود که قدرت فیزیکی کلوزه با ظرافت و تواناییهای ترکیبی جایگزین شود. اما سه تورنمنت ناامیدکننده (جام جهانی ۲۰۱۸، یورو ۲۰۲۱ و جام جهانی ۲۰۲۲) ثابت کرد که این تعویض استراتژیک کارساز نبوده است.
بزرگترین اشتباه در ردههای پایه، این فرض بود که قدرت بدنی و غریزه کشتار یک شماره ۹ واقعی را میتوان بعداً آموزش داد، در حالی که در سالهای اولیه، مهارتهای شناختی و فنی اولویت اصلی بود. هانس ولف، مدیر توسعه فدراسیون فوتبال آلمان (DFB)، این اشتباه را پذیرفت و اعتراف کرد: «ما تمرینات ضعیفی داشتیم، نیازی به فریب دادن خود نیست. ما بدترین عملکرد را در میان کشورهای برتر در زمینه پرورش بازیکن داشتیم.»
به جای پرورش متخصصانی که بتوانند در محوطه جریمه رقبا را با قدرت بدنی و سرعت عمل خود مغلوب کنند، تمرینات بر آمادگی فنی و ترس از دست دادن توپ متمرکز شد. در نتیجه، نسل جدید بازیکنانی مانند مولر و هاورتس، هرچند در فرارهای تاکتیکی و استفاده از فضا ماهر بودند، اما در لحظات حساس و نهاییسازی حملات، دقت کافی را نداشتند.
با دید به جام جهانی ۲۰۲۶، DFB مجبور شد از ایدئولوژی مهاجم کاذب فاصله بگیرد. دعوت از نیکلاس فولکروگ در سال ۲۰۲۲، در سن ۲۹ سالگی، نمادی از بازگشت به رویکرد پراگماتیک بود. فولکروگ، اگرچه در سطح جهانی قرار نداشت، اما همان ویژگیهایی را داشت که کلوزه را افسانهای کرد: قدرت بدنی، توانایی بازی هوایی و مهارت در تمامکنندگی. پس از او، دعوت از تیم کلایندینست نیز تأییدی بر این تغییر جهت بود؛ مهاجمانی که توانایی هدف بودن برای توپهای بلند را دارند و فشار را از روی خط هافبک برمیدارند.
در حال حاضر، نیک وُلتِماده (Nick Woltemade) به عنوان بازیکنی که پتانسیل ترکیب قدرت کلاسیک با نیازهای مدرن را دارد، در کانون توجه قرار گرفته است. این مهاجم ۲۳ ساله با قد نزدیک به دو متر، نه تنها یک هدف ایدهآل است، بلکه تکنیک و استعداد شگفتانگیزی نیز دارد؛ بازیکنی که اکنون به نیوکاسل یونایتد پیوسته است. رودی فولر، اسطوره سابق و مدیر ورزشی DFB، درباره او گفته است: «قدرت و درک او از بازی در سطح بالایی قرار دارد... اگر چند درصد پیشرفت کند، آینده بزرگی خواهد داشت.»
توسعه وُلتِماده در واقع آزمون نهایی برای فلسفه جدید DFB است. مربیان جوان باید دوباره اجازه دهند که تخصص در پست مهاجم پرورش یابد و تمرینات انفرادی بیشتری بر روی شوتزنی و ضربات سر تحت فشار شدید متمرکز شود. آلمان باید فراموشی دوران «هیجان مالکیت توپ» را جبران کند و بار دیگر سنت گلزنی خود را احیا سازد تا بتواند در عرصه جهانی رقابت کند.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹آلمان در جستجوی وارث گرد مولر و میروسلاو کوزه؛ میراث شماره 9 کجاست؟
🔹لیورپول در پی مشکل ضربات ایستگاهی؛ جدایی مربی کادر فنی آرنه اسلوت
🔹آرسنال آماده جدایی قرضی ایتن انوانری؛ پدیده ۱۸ ساله در راه خروج موقت؟
🔹کریستال پالاس بر سر انتقال برنن جانسون از تاتنهام به توافق رسید
🔹راسموس هویلوند در ناپولی؛ از منچستریونایتد تا لقب «بهترین مهاجم سری آ» در کنار مارتینز
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود