جام جهانی 2026 فرصتی است برای تولد اسطورهها، اما همچنین صحنهای است که ستارگان بزرگ میتوانند در آن بسوزند. نگاهی به پنج ستاره بزرگ دنیای فوتبال میاندازیم که بیشترین پتانسیل را برای ناامید کردن تیمهای ملی خود در تورنمنت بزرگ بعدی دارند.
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود
جامهای جهانی همیشه صحنه خلق اسطورهها هستند؛ جایی که بازیکنان خوب به بزرگان تبدیل شده و میراث خود را تثبیت میکنند. از پله در سال 58 تا مارادونا در 86 و مسی در 2022، لحظاتی وجود دارند که در تاریخ فوتبال حک میشوند. اما در کنار پیروزیها، شکستهای زیادی نیز وجود دارد و اغلب این ستارهها هستند که میتوانند مسیر یک تیم را در این تورنمنت تعیین کنند.
برخی از این ستارهها موفق میشوند، اما بسیاری نیز تحت فشار انتظارات میسوزند. این منطق ریاضی فوتبال است. در آستانه جام جهانی 2026، نگاهی میاندازیم به پنج ستاره بزرگی که بیش از همه در خطر ناامید کردن تیمها و هوادارانشان قرار دارند.
آیا نیازی به گفتن است؟ این داستان همیشگی انگلیس در جام جهانی است: استعداد فراوان، اما دستاوردهای ملموس کم. تیم سه شیرها در حال حاضر یکی از بااستعدادترین نسلهای تاریخ خود را در اختیار دارد، دو فینال بزرگ در سه تورنمنت اخیر را تجربه کرده و اخیراً توماس توخل را روی نیمکت نشانده است، با هدفی جز قهرمانی در جام جهانی. بر این اساس، هر نتیجهای غیر از قهرمانی، بله، هر نتیجهای، شکست تلقی خواهد شد.
البته همه چیز به دوش هری کین است. با وجود استعداد در سراسر زمین و بحثهای جدی برای انتخاب در پستهایی مانند وینگر چپ و هافبک هجومی، کین همچنان مرد اصلی است و به احتمال زیاد آخرین شانس خود را برای کسب افتخار در جام جهانی خواهد داشت. او در بایرن مونیخ فرم خیرهکنندهای دارد و کاملاً با سیستم تهاجمی توخل هماهنگ است. اما آیا همه چیز آماده نیست که طبق سنت انگلیسیها، به شکلی عجیب خراب شود؟
تیم ملی مکزیک در حال حاضر وضعیت آشفتهای دارد. آنها از دوران تاریک مربیگری تاتا مارتینو فاصله گرفته و پیشرفت کردهاند، اما همچنان تیمی بینابینی به نظر میرسند. آنها بیش از حد به بازیکنان باتجربه وابسته هستند و فشار زیادی روی نسل جدید است؛ نسلی که شاید هنوز کیفیت لازم برای یک حضور قدرتمند در جام جهانی را نداشته باشد.
سانتیاگو خیمنس، محصول آکادمی کروز آزول، با وجود تمام پتانسیلهایش، پس از انتقال به میلان عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. روی کاغذ، او همه ابزارها را دارد: سرعت، هوش، توانایی بازی هوایی و حرکات انفجاری در عمق. او در فاینورد یک شماره 9 کامل به نظر میرسید، اما اخیراً این کیفیت در زمین ترجمه نشده است. مکزیک فعلاً رائول خیمنس را ترجیح میدهد، هرچند که انتظار میرود خیمنس جوان حداقل بتواند از روی نیمکت تأثیرگذار باشد. عملکرد بدون گل او در جام طلایی تابستان گذشته جای امیدواری باقی نگذاشت. خیمنس باتجربهتر قابل اتکاتر است، اما بار سنگینی بر دوش خیمنس جوان خواهد بود؛ باری که او هنوز نشان نداده آماده حمل آن است.
هدف رونالدو در حال حاضر کمی مبهم است. این ستاره پرتغالی همیشه زندگیاش را وقف فوتبال کرده و اکنون در 40 سالگی، تبدیل به یک ربات بسیار خوشپوش شده که 25 گل در لیگهایی با سطح تماشاگر پایین به ثمر میرساند. همه چیز نشان میدهد که او نباید در تیمی با آرزوهای قهرمانی جام جهانی حضور داشته باشد.
اما او کاپیتان پرتغال و همچنان ستاره اصلی آنهاست. تیم روبرتو مارتینز سرشار از استعداد است و باید تیمی سیال و خلاق باشد. در عوض، آنها اغلب حول محور یک بازیکن محوری میچرخند که شوتهای زیادی میزند اما دیگر نمیتواند به راحتی گذشته برای خود موقعیتسازی کند.
به طور خلاصه، رونالدو کمی پرتغال را به عقب میکشد، اما او بازی میکند چون رونالدو است. موفقیت برای او چه معنایی دارد؟ چند گل؟ قهرمانی؟ رونالدو باید گل بزند تا روایت «اسطورهای که نمیداند کی باید خداحافظی کند» را خاموش کند.
«اگر لازم باشد 10 بار برمیگردم.» این جملات وینیسیوس جونیور پس از کسب مقام دوم در رقابت توپ طلا در سال گذشته بود و در آن زمان بسیاری با او موافق بودند؛ بازیکنی که destined (مقسوم) بود که سالها در جمع برترینها بماند. اما از آن زمان، فرم او در بهترین حالت نوسانی بوده است.
لحظاتی هست که وینیسیوس درخشان است؛ جادوگری در دوئلهای یک به یک با قدرت تمامکنندگی واقعی. اما در لحظات دیگر، او وینگری است که بیش از حد استعداد دارد، موقعیتها را بیش از حد پیچیده میکند و گاهی از بازی محو میشود. او تبدیل به بازیکنی «بومیا-باست» (یا فوقالعاده یا کاملاً محو) شده است؛ کمبود ثباتی که هم در رئال مادرید و هم در تیم ملی نمود پیدا میکند.
این وضعیت برزیل را در هالهای از ابهام قرار میدهد. کارلو آنچلوتی همیشه بهترین را از او بیرون میکشید، اما مشکلات وینیسیوس در بازیهای ملی، جایی که حریفان با خوشحالی او را 90 دقیقه کتک میزنند، تشدید میشود. با توجه به احتمال غیبت نیمار، اکنون زمان اوست. سؤال اینجاست که آیا او آماده تحمل وزن یک ملت است؟
این تصویر ممکن است در ماه آینده کاملاً تغییر کند. با این حال، سال عجیبی برای محمد صلاح بوده است. عملکرد او برای لیورپول زیر استانداردهای معمولش بوده و آرنه اسلات تصمیم غیرقابل تصوری (هرچند درست) گرفت که او را در پایان نوامبر نیمکتنشین کند. صلاح با یک مصاحبه انفجاری واکنش نشان داد، هفته بعد با یک پاس گل حیاتی آن را پیگیری کرد و سپس طبق برنامه برای جام ملتهای آفریقا اعزام شد.
در آن مقطع، تصور میشد که او جداییاش قطعی شده و مقصد بعدیاش لیگ حرفهای عربستان خواهد بود. با این حال، پس از آن مشخص شد که صلاح از همتیمیهایش عذرخواهی کرده و ممکن است روابط دوباره ترمیم شود. این وضعیت مصر را چگونه تحت تأثیر قرار میدهد؟ صلاح همچنان ستاره بیچون و چرای تیم ملی است، اما علیرغم درخشش در سطح باشگاهی، نتوانسته است موفقیتی پایدار برای کشورش در سطح بینالمللی به ارمغان بیاورد.
مصر در جام ملتهای آفریقا 2021 به فینال رسید و در ضربات پنالتی مغلوب سنگال شد، اما در غیر این صورت، دوران ملی صلاح بیشتر شبیه یک مسیر فرسایشی بوده است. این تقریباً به طور قطع آخرین جام جهانی او خواهد بود و مصر فاقد کیفیت لازم برای رساندن مداوم توپ به او در مقابل حریفان سطح بالاست. این میتواند پایانی ناامیدکننده برای پادشاه مصری باشد، هرچند که او جام ملتهای آفریقا را با یک گل دیرهنگام پیروزیبخش مقابل زیمبابوه آغاز کرد.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹کامبک دراماتیک مصر با گلزنی صلاح مقابل زیمبابوه در جام ملتهای آفریقا ۲۰۲۵
🔹منچستریونایتد در تابستان به دنبال خرید دو هافبک؛ چهار گزینه اصلی زیر نظر روبن آموریم
🔹ضربه مهلک به خط حمله لیورپول؛ الکساندر ایساک تحت عمل جراحی قرار گرفت
🔹رسمی شد: اندریک ستاره رئال مادرید به صورت قرضی راهی لیون شد
🔹پلیآف چمپیونشیپ ۲۰۲۶: تاریخ، برنامه و تیمهای مدعی صعود به لیگ برتر
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود