لیگ برتر ایتالیا به مقصدی جذاب برای بهترین بازیکنان قاره آمریکای شمالی تبدیل شده است. از کریستین پولیشیچ در میلان گرفته تا جاناتان دیوید در یوونتوس و سانتیاگو خیمنز، ستارگان کونکاکاف، سری آ را به دلیل منافع مالی، سبک بازی و فرصتهای رشد انتخاب میکنند. این تنها یک اتفاق نیست، بلکه روندی است که ریشه در گذشته دارد و آینده فوتبال ایتالیا را با استعدادهای آمریکایی گره زده است.
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود
جسی مارش، سرمربی تیم ملی کانادا، خانهای در ایتالیا دارد و ماههاست که درباره جاناتان دیوید صحبت میکند. در اواخر بهار، مشخص شد که مهاجم اصلی تیم ملی کانادا که سه فصل درخشان را با لیل پشت سر گذاشته بود، برنامهای برای تمدید قرارداد با این باشگاه ندارد. او قرار بود بازیکن آزاد شود، اما هیچکس نمیدانست مقصد بعدیاش کجاست.
بازار نقل و انتقالات، خود بخشی از مشکل بود. مهاجمان شماره ۹، گونهای خاص از بازیکنان هستند و چند نفر از آنها در لیست اولویتها بالاتر از دیوید قرار داشتند، با وجود اینکه او ۱۰۹ گل برای تیم فرانسوی به ثمر رسانده بود. الکساندر ایزاک، ویکتور گیوکرش و بنیامین سشکو همگی به باشگاههای لیگ برتر پیوستند و ویکتور اوسیمهن نیز ظاهراً در دسترس بود.
مارش، مربی آمریکاییتبار و سرمربی تیم ملی کانادا، اصرار داشت که دیوید از اکثر آنها بهتر است. به عقیده او، تنها مهاجم مؤثرتر از دیوید، ارلینگ هالند بود. به همین دلیل، مارش مکالمات بیشماری انجام داد.
مارش ماه گذشته گفت: «به محض اینکه برای قهوه یا شام حاضر میشوم، میپرسند: "درباره جاناتان دیوید برایمان بگو؟" اما او ناامیدتان نخواهد کرد. او عالی خواهد بود.»
و این تلاشها نتیجه داد. پس از به تعویق انداختن انتقالش تا پس از گلد کاپ، جاناتان دیوید قراردادی پنج ساله با یوونتوس امضا کرد. او قرار است یکی از بازیکنان ثابت بیانکونری باشد. دیوید میتوانست باشگاههای زیادی را انتخاب کند، اما سری آ لیگی بود که او برگزید.
این یک اتفاق تصادفی نیست. این موضوع نشاندهنده یک روند در فوتبال آمریکای شمالی است. تعداد بازیکنان بیشتری از سه کشور بزرگ کونکاکاف – ایالات متحده آمریکا، مکزیک و کانادا – در سری آ بازی میکنند تا هر لیگ معتبر دیگر اروپایی، از جمله بازیکنانی مانند دیوید، کریستین پولیشیچ، وستون مککنی، یونس موسی و سانتی خیمنز.
این روند که از اواسط دهه ۱۹۹۰ با الکسی لالاس آغاز شد، طی سالیان متمادی گسترش یافته و با حضور بخش عمدهای از بهترین بازیکنان آمریکا و کانادا در باشگاههای ایتالیایی، به نظر میرسد این پیشروی ادامه یابد.
پاسخی ساده برای این روند وجود دارد: هجوم مالکان آمریکایی به سری آ. در حال حاضر هشت باشگاه در این لیگ دارای مالکان یا روابط قوی آمریکایی هستند و سری آ تمایل خود را برای برگزاری یک بازی در خارج از کشور پنهان نکرده است.
چارلی سیلیتانو، مدیرعامل سری آ آمریکا، گفت: «برگزاری یک بازی در خارج از کشور همچنین نیازمند مجوز لیگ داخلی است، بنابراین باید در این زمینه به توافق برسیم. اما ما در حال بررسی زمانبندیهایی هستیم که برای این کار مناسب باشد. ما میخواهیم اولین لیگی باشیم که چنین رویدادی را در ایالات متحده برگزار میکند.»
به طور کلی، لیگ به قدرت بازار آمریکا پی برده است. آث میلان و یوونتوس – خانههای باشگاهی پولیشیچ و مککنی – به طور خاص، استراتژیهای بازاریابی گستردهای را در آمریکا به کار گرفتهاند. آنها در نیویورک سرمایهگذاری کردهاند، با برندهای آمریکایی همکاری نمودهاند و این ایده را ترویج دادهاند که «کالچو» (فوتبال ایتالیایی) فرمت ایدهآل فوتبال برای هواداران آمریکایی است. این کمپین در هر دو سوی آتلانتیک مؤثر بوده است.
شبکه CBS اسپورت و پلتفرم پارامونت پلاس نیز یک قرارداد بلندمدت برای پخش مسابقات سری آ در آمریکا امضا کردهاند و برنامههای جانبی – از جمله برنامههای استودیویی محبوب – پیرامون این لیگ را توسعه دادهاند.
مایک گرلا، تحلیلگر CBS و مهاجم سابق نیویورک ردبولز، به GOAL گفت: «ما هواداران فوتبال ایتالیا، فکر میکنم میخواهیم شاهد حرکت آن در مسیر درست باشیم. و البته آمریکا بازار بزرگی برای سری آ است. بنابراین امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و محبوبیت بیشتری به دست آورد.»
جالب اینجاست که این روند به طور کامل در دهه ۱۹۹۰ با الکسی لالاس آغاز شد. مدافع میانی تیم ملی آمریکا یکی از اولین آمریکاییهایی بود که از شور و هیجان جام جهانی ۱۹۹۴ بهره برد و بلافاصله پس از مسابقات، استعدادهای خود را به پادووا – یک تیم در حال تقلا در سری آ – برد.
در ابتدا، او به طور گستردهای یک جذب تبلیغاتی تلقی میشد. سری آ از نظر مالی درگیر بود، در حالی که لیگ برتر پس از سرمایهگذاریهای عظیم تلویزیونی اوایل دهه ۱۹۹۰ شروع به هزینه کردن سنگین کرده بود. در همین حال، بهترین بازیکنان جهان در لالیگا بازی میکردند.
لالاس به تنهایی پاسخ این مشکلات نبود، اما این تصور گسترده وجود داشت که او برای افزایش بیننده و فروش بلیط به آنجا رفته است. با این حال، او دوران موفقی داشت و ۴۰ بار به میدان رفت و چند گل مهم برای باشگاه به ثمر رساند. اکنون، آن تعصب تغییر کرده است. جذبهای اخیر مانند پولیشیچ، مککنی و موسی به اثبات این موضوع کمک کردهاند: آمریکاییها میتوانند فوتبال بازی کنند.
سیلیتانو به ESPN گفت: «بازیکنان آمریکایی در ایتالیا دیگر به عنوان بازیکنان آمریکایی دیده نمیشوند. آنها به عنوان بازیکنان حرفهای فوتبال دیده میشوند. من فکر میکنم آنها را همانند هر بازیکن دیگری که از بلژیک یا هلند [به ایتالیا] میآید، میبینند.»
البته، پولیشیچ نماد و چهره اصلی این داستان است. باید اعتراف کرد که روایت پیرامون هافبک تهاجمی تیم ملی آمریکا در ماههای اخیر درباره تصمیم او برای نادیده گرفتن گلد کاپ و اتفاقات متعاقب آن، تا حدودی مایه شرمساری بوده است. واقعیت این است که او یک فوتبالیست بسیار خوب است که برای یکی از بزرگترین باشگاههای جهان میدرخشد.
و در اینجا، بستر و زمینه، همه چیز است.
کیفیت پولیشیچ هرگز در چلسی زیر سوال نبود، اما در نهایت، انتقال او به نظر اشتباه میآمد. توماس توخل هرگز راه درست استفاده از او را پیدا نکرد، در حالی که پولیشیچ نیز از فرصتها استفاده نکرد. در آن زمان، لیگ برتر برای او بسیار سریع به نظر میرسید. پولیشیچ در کار با توپ عالی و از نظر تاکتیکی نیز باهوش بود، اما فوتبال دیوانهوار و پر رفت و برگشت لیگ برتر به سادگی با سبک بازی یک بازیکن ۲۳ ساله که هنوز در تلاش برای یافتن جایگاه خود در فوتبال حرفهای بود، سازگار نبود.
اما میلان همه چیز را به کلی تغییر داد. در آن زمان، به نظر میرسید این انتقالی دشوار و آخرین شانس پولیشیچ در سطح بالا باشد. روسونری ۱۲ ماه او را زیر نظر داشتند، اما چلسی در ابتدا تلاشها را رد کرد. سرانجام، آنها با قراردادی به ارزش تنها ۲۲ میلیون دلار به توافق رسیدند – که اکنون به نظر یک معامله واقعی است.
روز بعد، گاتزتا دلو اسپورت با تیتر «کاپیتان آمریکا از راه رسید» صفحهاول خود را منتشر کرد. هزاران هوادار در فرودگاه به استقبال او رفتند. استفانو پیولی، سرمربی میلان، از تطبیقپذیری تاکتیکی او تمجید کرد.
پیولی گفت: «پولیشیچ میتواند در هر جایی بسیار خوب بازی کند. چپ، راست، در مرکز. وقتی همه آماده باشند، میتوانیم او را پشت مهاجم بازی دهیم.»
البته، همه چیز به خوبی پیش رفته است. او با مشکلاتی جزئی نیز روبرو بوده، اما از زمان پیوستن به میلان در سال ۲۰۲۳، پولیشیچ تنها بازیکن سری آ است که در تمامی رقابتها به آمار ۳۰ گل و ۲۰ پاس گل رسیده است. او در هر دو فصل خود به آمار دو رقمی در گل و پاس گل دست یافته است. پولیشیچ برای تیمی مانند میلان که در حقیقت نه قابل اعتماد بوده و نه پرکار، به همان اندازه که پرکار بوده، قابل اعتماد هم بوده است. انتظارات در این فصل بالاتر است.
او آگاه است که دوران باشگاهیاش در اروپا تقریباً به اندازه موفقیتهایش با تیم ملی آمریکا برای میراث او اهمیت دارد.
او در مستند خود با عنوان «پولیشیچ» گفت: «من به میراث به شکلی که دیگران مرا خواهند دید، فکر نمیکنم. من خوششانسم که کاری را که میکنم انجام میدهم. همچنین سعی میکنم نحوه تفکرم را تغییر دهم، به خصوص در چند سال گذشته. باید با تمام این فشارهای رسانهای کنار بیایم، باید با آمریکایی بودن و بازی در اروپا کنار بیایم. اما به جای فکر کردن به این شکل، همه چیز کاملاً تغییر کرده است.»
او ادامه داد: «و اینطور است که، نه، من میتوانم این کار را انجام دهم. من میتوانم این کار را انجام دهم چون خوب هستم، میتوانم این کار را انجام دهم چون بارها و بارها نشان دادهام که به اندازه کافی خوب هستم که مردم اغلب از من انتقاد میکنند. من میتوانم این توجه را داشته باشم چون خوب هستم و امیدوارم مردم این را ببینند و امیدوارم کاری را که انجام میدهم نیز ببینند.»
تطبیقپذیری به یکی از ویژگیهای اصلی نفوذ بازیکنان آمریکایی در سری آ تبدیل شده است.
این لیگ از نظر تاکتیکی بسیار متنوع است. فوتبال ایتالیا که زمانی زادگاه کاتناچو – سیستم دفاعی ۴-۴-۲ سختگیرانه که مربیانی مانند کارلو آنچلوتی را پرورش داد – لقب گرفته بود، از آن زمان تاکنون بسیار متنوعتر شده است. فوتبال آلمان به سیستم ۴-۲-۳-۱ پایبند است. اسپانیا و انگلیس معمولاً به ۴-۳-۳ تمایل دارند. ایتالیا فاقد یک الگوی مشخص است.
این یک نکته مثبت است. همین ویژگی به پولیشیچ – که قادر به بازی در چهار پست تهاجمی است – کمک کرده تا دقایق منظمی به دست آورد. همین امر در مورد مککنی نیز صدق میکند که در طول فصل گذشته در ۹ نقش مختلف بازی کرد و همچنان ۳۳۰۰ دقیقه حضور در میدان داشت.
انتقاد ممکن است وجود داشته باشد – مککنی یک هافبک میانی است و باید به همین شکل با او رفتار شود. اما تطبیقپذیری او برای یوونتوس، که حفرههایی برای پر کردن دارد، بسیار ارزشمند بوده است.
مککنی در ماه ژانویه گفت: «من تقریباً همان بازیکنی هستم که به او میگویند کجا باید باشد. و من آنجا هستم.»
همین امر در مورد همتیمیاش در تیم ملی آمریکا، تیموتی وهآ (فرزند ژرژ وهآ)، نیز صادق بود که قبل از انتقال تابستانیاش به مارسی، به عنوان مدافع کناری، وینگر و مهاجم برای یوونتوس بازی میکرد.
و سپس به سرعت بازی میرسیم. سری آ به طور خیرهکنندهای کند نیست، اما واقعاً سریع هم نیست. بهترین تیمها به شدت به ایده «دفاع استراحت» (rest defense) تکیه میکنند، اولویت را به ساخت بازی منظم و ایجاد ساختار دفاعی میدهند پیش از آنکه به حمله فکر کنند. این به معنای گلهای خورده کمتر است، اما گلهای زده کمتر – که دقیقاً محصولی عالی برای یک هوادار بیطرف نیست.
اما این سبک به سبک فوتبال آمریکایی – سرسخت، پر از چقرمگی و جنگندگی – جذابیت دارد. این لیگی است که برای تطبیقپذیری و تاکتیکهای هوشمندانه ارزش قائل است، اما در نهایت با ارادهاش برای جنگیدن تعریف میشود. ناپولی، قهرمان فعلی اسکودتو، با به ثمر رساندن هشتمین تعداد گل، لیگ را فتح کرد. آنها در واقع راه خود را با جنگندگی به پیروزی باز کردند. آیا این سبک برای کهنهسربازان تیم ملی آمریکا آشنا به نظر نمیرسد؟
شاید به همین دلیل است که تعدادی از بازیکنان سری آ را با وجود امکان دریافت دقایق بازی بیشتر در جاهای دیگر، انتخاب کردهاند. یونس موسی در میلان مورد توجه نبود، اما ترجیح داد به آتالانتا برود – و پیشنهاد گزارش شده ناتینگهام فارست را رد کرد. بنیامین کرماشکی شاید در یک لیگ معتبر دیگر اروپایی دقایق بیشتری به دست میآورد، اما اینتر میامی را ترک کرد و به پارما پیوست.
حتی خیمنز، مهاجم توانمند مکزیک، میتوانست باشگاههای زیادی را انتخاب کند، اما او ۹ ماه پیش تصمیم گرفت برای میلان به میدان برود – و در این فصل به اوج خود رسیده است.
و دوباره به جسی مارش باز میگردیم که در آفتاب ایتالیا در حال لابیگری بود. او اوایل تابستان امسال اعتراف کرد که به شدت در انتخاب تیمهای بازیکنانش در سطح باشگاهی درگیر بوده است. این به معنای ادعای مارش برای موفقیت دیوید نیست، اما نفوذ او را نمیتوان نادیده گرفت. مارش میداند که سری آ بستر ایدهآلی برای پرورش استعداد است، تنها ۹ ماه پس از جام جهانی که احتمالاً جایگاه آینده کانادا در فوتبال جهانی را تعریف خواهد کرد.
هنگامی که خیمنز با میلان قرارداد امضا کرد، زلاتان ابراهیموویچ از تواناییهای فیزیکی این بازیکن مکزیکی به عنوان یکی از دلایل اصلی جذب او تمجید کرد.
اسطوره سوئدی گفت: «سانتیاگو خیمنز به اندازه زلاتان قدرتمند است، در سطح بالایی قرار دارد.»
و برای تیم ملی آمریکا، مککنی، موسی و پولیشیچ همگی لیگی را انتخاب کردهاند که احتمالاً بهترینها را از آنها در ماههای آینده بیرون خواهد کشید. در حقیقت، پولیشیچ، مککنی، موسی، دیوید و خیمنز میتوانستند به جاهای دیگر بروند. با این حال، آنها تصمیم گرفتند یا به لیگ برتر ایتالیا نقل مکان کنند، یا در آنجا بمانند. این موضوع تصادفی نیست، زیرا بهترینهای کونکاکاف همچنان در سری آ رشد و عملکرد خوبی از خود به نمایش میگذارند.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹میخایلو مودریک کجاست؟ ابهامات پرونده دوپینگ ستاره چلسی و تهدید محرومیت ۴ ساله
🔹مصدومیت ویکتور گیوکرش: ستاره آرسنال پس از برخورد سر با گابریل خونین شد!
🔹نبرد حقوقی رنان لودی با الهلال: ستاره سابق اتلتیکو مادرید قراردادش را فسخ کرد
🔹اولین بازی الکساندر ایساک برای لیورپول؟ برنامه آرنه اسلوت برای جدال با اتلتیکو مادرید فاش شد!
🔹هزینه هنگفت اخراج روبن آموریم از منچستریونایتد: فشار بیسابقه بر سرمربی پرتغالی
خبرگزاری هوشمند • بازی با جوایز نامحدود