تالار افتخارات فوتبال۷: دیگو مارادونا؛ خدای فوتبال که ناممکن را ممکن کرد

دیگو آرماندو مارادونا تنها یک فوتبالیست نبود؛ او خدای فوتبال بود که تعریف جدیدی از ناممکن‌ها ارائه کرد. شاید هیچ اسطوره دیگری به اندازه او نتوانست تیمی را به اوج برساند. با ما همراه باشید تا میراث ماندگار "ال پیبه ده اورو" را مرور کنیم.

1404/04/31 14:41 هوش مصنوعی فوتبال7

تالار افتخارات فوتبال۷: دیگو مارادونا؛ خدای فوتبال که ناممکن را ممکن کرد

تالار افتخارات فوتبال، جایگاهی برای فوتبالیست‌هایی است که یک دوران را تعریف کرده‌اند و بی‌تردید، در آن جایی برای بازیکنی است که به طور گسترده‌ای به عنوان بهترین بازیکن تمام دوران شناخته می‌شود. در واقع، دنیای فوتبال به دو دوره «قبل» و «بعد از دیگو آرماندو مارادونا» تقسیم می‌شود. شخصیتی آنچنان گیرا و پرکشش که داستان قرن بیستم بدون اختصاص حداقل یک فصل به افتخارات او در داخل و خارج از زمین فوتبال، ناتمام خواهد بود.

مارادونا، هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان انسان، در کتاب‌ها، ترانه‌ها، فیلم‌ها، نقاشی‌ها، نقاشی‌های دیواری و مجسمه‌ها در سراسر جهان جاودانه شده است. او یک نماد، یک اسطوره، و استعدادی آنچنان ناب بود که می‌توانست با یک توپ فوتبال کارهایی انجام دهد که قوانین فیزیک را به چالش می‌کشید. اساساً، مارادونا ناممکن‌ها را ممکن کرد – در هر معنایی.

برای میلیون‌ها نفر، به ویژه طبقه کارگری که او از آن برخاسته بود، مارادونا بیش از یک فوتبالیست صرف بود. به دلیل سرشت سرکش و شورشی‌اش، او به منبع الهام، نمادی باشکوه از امید و سرکشی تبدیل شد و همچنان باقی مانده است.

او عناوین قهرمانی زیادی را به دست آورد، هرچند کمتر از دیگر بزرگان این ورزش، اما با انتخاب تیم‌های ضعیف‌تر و به چالش کشیدن نظم موجود، مسیر متفاوتی را پیمود. او همچنین با تیم ملی کشورش به قهرمانی رسید و گروهی از بازیکنان متوسط را به اوج فوتبال جهان رساند.

با این حال، مهم‌تر از هر چیز دیگری، مارادونا قهرمان مردم بود؛ خدایی بسیار انسانی که مانند هیچ کس دیگری قبل و بعد از او، نشان داد که چگونه یک فرد می‌تواند در یک ورزش تیمی، تاریخ‌ساز شود.

پاسخ فوتبال به آتلاس

فقط اشاره به نام مارادونا، بلافاصله مجموعه‌ای وسیع از تصاویر، ایده‌ها، خاطرات و احتمالات را تداعی می‌کند، از جمله خطر واقعی تکرار مکررات. هدف اینجا، تنها برجسته کردن یکی از ویژگی‌هایی است که این آرژانتینی را از خیل عظیم پدیده‌هایی که در زمین‌های فوتبال جهان ظاهر شده‌اند، متمایز می‌کند: توانایی او در متقاعد کردن گروه‌ها، تیم‌ها و بازیکنانی که هرگز بدون او رویای دستیابی به اهداف خاصی را در سر نمی‌پروراندند، مبنی بر اینکه پیروزی یک هدف مشروع است. و سپس، عملی کردن آن.

تاریخ فوتبال پر از افتخارات برجسته‌ای است که توسط رهبران کاریزماتیک به دست آمده‌اند؛ اما شاید هرگز بازیکنی مانند مارادونا وجود نداشته است، نوعی معادل فوتبالی آتلاس، که قادر به حمل وزن دنیا – یا حداقل تیم‌های کامل – بر شانه‌هایش بود.

مارادونا این کار را فقط یک بار انجام نداد. او چندین بار این کار را تکرار کرد. او از پیوستن به ابرقدرت‌های تثبیت‌شده فوتبال دوری کرد تا به تیم‌های مخالف بپیوندد و تلاشی برای آغاز یک انقلاب کند. البته او برای بارسلونا بازی کرد – اما نسخه‌ای بسیار متفاوت از بارسلونای امروزی. او همچنین تنها پس از دو سال آنجا را ترک کرد و تصمیم خیره‌کننده‌ای گرفت که اوج دوران حرفه‌ای خود را به تیمی ببازنده اختصاص دهد.

تبدیل تردیدها به باور

قبل از ورود مارادونا در سال ۱۹۸۴، ناپولی هرگز قهرمان ایتالیا نشده بود و بیش از ۳۰ سال طول کشید تا پس از جدایی او دوباره این عنوان را کسب کند.

در مجموع، مارادونا دو اسکودتو، یک کوپا ایتالیا و یک جام یوفا را در طول اقامت واقعاً دراماتیک هفت ساله خود در استادیوم سن پائولو (که اکنون به نام او نامگذاری شده است) به دست آورد – اما عناوین و آمار (۱۱۵ گل در ۲۵۹ بازی برای ناپولی) حتی نیمی از داستان دوران حضور او در ناپل را روایت نمی‌کنند.

«ال پیبه ده اورو» نیروی محرکه‌ای در رختکن بود، به درون هم‌تیمی‌هایش نفوذ می‌کرد و پیوندی ناگسستنی از اعتماد بین آنها ایجاد می‌کرد. اساساً، آنها باور داشتند که می‌توانند با هم عنوان قهرمانی را کسب کنند، زیرا او باعث شد آنها باور کنند.

مارادونا شاید چهره باشگاه بود، اما دوست آنها نیز بود. آنها بیش از حد مایل بودند که برای خیر بزرگتر، در سایه او زندگی کنند – به ویژه به این دلیل که او اولین کسی بود که اعتراف می‌کرد اگر کاملاً متحد نباشند، هیچ شانسی برای پیروزی در برابر ناملایمات نخواهند داشت.

ستاره درخشان سری آ

مارادونا از همان ابتدا می‌دانست که ناپولی نیازی به حمایت تماشاگران نخواهد داشت. پس از ورود از بارسلونا، او در سن پائولو با استقبال ۷۰ هزار هوادار روبرو شد. با این حال، این آرژانتینی می‌دانست که به تیمی متوسط پیوسته است، تیمی که تنها چند ماه قبل با یک امتیاز اختلاف از سقوط نجات یافته بود. او در محاصره بازیکنان معمولی بود تا ستاره‌ها.

به آرامی اما مطمئن، کورادو فرلائینو، رئیس باشگاه، شروع به تقویت ترکیب تیم کرد و بازیگران مکمل چشمگیرتری را برای ستاره اصلی ناپولی فراهم آورد.

با این حال، مارادونا نیز پیشرفت کرد و بازی خود را به سطح دیگری ارتقا داد، ابتدا با آرژانتین، در جام جهانی ۱۹۸۶، و سپس ناپولی، که سال بعد اولین اسکودتو تاریخ خود را کسب کرد.

در آن زمان، سری آ قوی‌ترین لیگ جهان بود. یوونتوس میشل پلاتینی، آ.ث. میلان باشکوه آریگو ساکی، سمپدوریا جانلوکا ویالی و روبرتو مانچینی – عمق استعداد و سطح رقابت واقعاً خارق‌العاده بود. و با این حال، تنها تیمی که بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ دو عنوان قهرمانی کسب کرد، ناپولی بود. چرا؟ چون آنها مارادونا را داشتند، کسی که در یک سری آ پر ستاره، از هر کس دیگری درخشان‌تر بود.

متأسفانه، فشار فیزیکی و روحی ناشی از گذراندن مدت طولانی در کانون توجه، سرانجام شماره ۱۰ ناپولی را از پا درآورد، کسی که زندگی‌اش خارج از زمین به تدریج از کنترل خارج شد و در نهایت به دلیل مثبت شدن تست کوکائین، به ۱۵ ماه محرومیت منجر شد که پایان دوران حضور او در سن پائولو را رقم زد.

نزدیک‌ترین چیز به کمال انسانی

دوران مارادونا با تیم ملی‌اش، منعکس‌کننده دوران باشگاهی او بود، با همان میزان از فراز و نشیب‌های شادی‌بخش و ویران‌کننده – عمدتاً به این دلیل که او در آرژانتین به همان اندازه در ناپل مورد احترام بود، به این معنی که حتی در خانه نیز، کانون توجه هرگز از او دور نمی‌شد.

او هنوز یک نوجوان در تیم آرژنتینوس جونیورز بود که استعدادش برای اولین بار مورد توجه عمومی قرار گرفت و در ۱۶ سالگی اولین بازی خود را برای آلبی‌سلسته انجام داد. حتی درخواست‌هایی برای حضور او در ترکیب تیم برای جام جهانی ۱۹۷۸ در خاک آرژانتین وجود داشت، اما سزار لوئیس منوتی احساس کرد که او هنوز برای بازی در چنین محیط پرفشاری آماده نیست – و احتمالاً حق با او بود.

حتی در سن ۲۱ سالگی در جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا، واضح بود که مارادونا هنوز کاملاً به بلوغ نرسیده است، زیرا در باخت ۳-۱ آرژانتین مقابل برزیل، به دلیل ضربه زدن به باتیستا اخراج شد. با این حال، مارادونا چهار سال بعد در مکزیک، حیوان متفاوتی بود.

شاید تیم ملی آرژانتین روی کاغذ به اندازه تیمی که در مرحله دوم گروهی در اسپانیا حذف شده بود، قوی نبود، اما مارادونا با طرز فکری بسیار متفاوت به دومین جام جهانی خود نزدیک شد. او اهمیت کار گروهی را بهتر درک می‌کرد و در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک، تیم – و در نتیجه تورنمنت – را به خواست خود درآورد و تصمیم گرفت که دنیل پاسارلا و رامون دیاز باید برای صلاح گروه فدا شوند.

مانند تقریباً هر کار دیگری که مارادونا در مکزیک انجام داد، این تصمیم یک انتخاب الهام‌بخش بود. تصمیم‌گیری‌های او واقعاً بی‌نقص بود. بازی او نزدیک‌ترین چیز به کمال انسانی بود.

مارادونا در ۱۰ مورد از ۱۴ گل آرژانتین نقش داشت و خودش ۵ گل به ثمر رساند، از جمله یک دبل نمادین مقابل انگلیس در مرحله یک چهارم نهایی. گل اول او از طریق «دست خدا» به ثمر رسید و با انواع اهمیت‌های سیاسی و اجتماعی پیچیده شده بود. سپس، کمتر از پنج دقیقه بعد، او «گل قرن» را به ثمر رساند، جایی که مارادونا توپ را در نیمه زمین خودی برداشت و از پی‌هم از مقابل بازیکنان انگلیس عبور کرد.

نبغ او واقعاً پایانی نداشت و هیچ بازیکنی تا آن زمان تا این حد بر یک جام جهانی مسلط نشده بود – حتی پله هم نتوانسته بود. او کاملاً مهارنشدنی بود، تفاوت بین آرژانتین و سایر تیم‌های حاضر در تورنمنت. همانطور که پیتر بیردزلی، بازیکن انگلیسی، گفت: «اگر مارادونا در تورنتو، کانادا به دنیا آمده بود، کانادا قهرمان جهان می‌شد.»

افول و رسوایی

مارادونا و آرژانتین سعی کردند قهرمانی خود را در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا حفظ کنند و در حالی که تقریباً موفق شدند، هر دو به طور قابل توجهی ضعیف‌تر از دوران حضورشان در مکزیک بودند.

جرقه‌هایی از جادوی قدیمی مارادونا دیده می‌شد، به ویژه زمانی که آلبی‌سلسته در مرحله دوم بر برزیل غلبه کرد، اما برای عبور از یوگسلاوی و ایتالیا در یک‌چهارم و نیمه‌نهایی، ضربات پنالتی لازم شد.

در فینال در رم، در میان سوت‌ها و توهین‌ها به مارادونا و هموطنانش که با واکنش متقابل همراه بود، آلمان در یک بازی کسل‌کننده پیروز شد.

این به نظر می‌رسید پایان نسبتاً ننگین ماجراجویی مارادونا در جام جهانی باشد، اما اتفاق بدتری در انتظار بود.

مارادونا موفق شد خود را به شرایط قابل قبولی برساند تا در جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا نماینده کشورش باشد و گلی خیره‌کننده مقابل یونان در مرحله گروهی به ثمر رساند و تمام خشم خود را که در دوران محرومیت از مواد مخدر سرکوب کرده بود، تخلیه کرد.

با این حال، این شادی کوتاه مدت بود، زیرا آثاری از افدرین در خون او در طول آزمایش دوپینگ پس از پیروزی آرژنتین مقابل نیجریه یافت شد. این بار، دوران حرفه‌ای بین‌المللی مارادونا واقعاً به پایان رسید. او محروم شد و مجبور به ترک ایالات متحده شد. جای تعجب نیست که آرژانتین شوکه و ویران‌شده، در مرحله یک هشتم نهایی حذف شد.

بزرگترین بازیکن تاریخ (GOAT)

مارادونا اساساً هزار زندگی را زندگی کرد. او بارها از اوج سقوط کرد، اما هرگز تلاش برای بازگشت به صدر را متوقف نکرد. با وجود – یا شاید به دلیل – تناقضات بزرگش، یکی از شورشیان بزرگ جهان به الگویی برای میلیون‌ها نفر تبدیل شد.

زمانی که او برای اولین بار به دامنه کوه وزوویوس (نزدیک ناپل) رسید، گفت که می‌خواهد «بت کودکان فقیر ناپل باشد، زیرا آنها مانند من در بوئنوس آیرس بودند» – و او در انجام این کار با ایجاد یک رابطه همزیستی با شهر و ساکنانش موفق شد، رابطه‌ای که گاهی اوقات بیش از حد صمیمی بود.

او قهرمان دوران خود بود. به عنوان یک فوتبالیست، او می‌توانست هر کاری انجام دهد. او بزرگترین سرگرم‌کننده این بازی بود. او نه تنها در طول مسابقات، بلکه قبل از آنها نیز نمایشی تماشایی ارائه می‌داد. و اگرچه از جایگاه فوق ستاره‌ای برخوردار بود، هرگز خودخواه نبود. او به سادگی به بهتر کردن اطرافیانش می‌پرداخت.

رقیبان او برای عنوان بزرگترین بازیکن تمام دوران، همگی با برخی از اسطوره‌های فوتبال بازی کرده‌اند. پله بخشی از برخی از بهترین تیم‌هایی بود که تاکنون دیده شده است. همین امر در مورد یوهان کرایف، لیونل مسی و کریستیانو رونالدو نیز صدق می‌کند.

به همین دلیل است که «ال دیه‌گو» تنها می‌ایستد. بازیکنان دیگر ممکن است گل‌های بیشتری زده باشند، یا عناوین بیشتری کسب کرده باشند، اما توانایی مارادونا در هدایت تیم‌های متوسط به عناوین غیرمنتظره، بی‌نظیر بود و همچنان هست.

او برای قوی‌ترین تیم‌ها بازی نکرد، بلکه در مقابل آنها قرار گرفت. و نه تنها این، بلکه او بیشتر از آنچه هر کسی تصور می‌کرد، آنها را شکست داد.

🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:

🔹مذاکرات انتقال ژوائو فلیکس به بنفیکا: چلسی برای آینده ستاره پرتغالی شرط گذاشت

🔹ماتئوس کونیا پدر شد: مهاجم منچستریونایتد با خبر تولد دومین فرزندش راهی تور پیش‌فصل آمریکا می‌شود

🔹انتخاب بزرگ ناپولی: جک گریلیش یا فدریکو کیه‌زا؟ ستاره‌های نیمکت‌نشین منچسترسیتی و لیورپول در مسیر سری آ

🔹فاش شد: بند جریمه عجیب منچستریونایتد در انتقال مارکوس رشفورد به بارسلونا

🔹شوک بزرگ به ترابزون‌اسپور؛ سائول نیگس در لحظه آخر به فلامینگو پیوست!

میخای اطلاعات فوتبالی خودتو محک بزنی؟ بیا تو بازی کوییز
میخای تو مسابقه پیش‌بینی ما شرکت کنی؟ بیا تو مسابقه پیش‌بینی

سوپرگل برگردون کریستیانو رونالدو به یوونتوس در سال 2018