بررسی کامل وضعیت نه چندان مناسب یوونتوس در فوتبال۷
تیاگو موتا کمتر از یک فصل در یوونتوس دوام آورد؛ دوران حضور او در تورین ترکیبی از لحظات بهیادماندنی و چالشهای جدی بود. یک برد بزرگ در اروپا، ساختار دفاعی نسبتاً مستحکم، اما در عین حال رکورد بیشترین تساوی در سریآ و خط حملهای ناکارآمد از ویژگیهای دوره کوتاه مدت حضور او در یووه بود. در نهایت، شکستهای سنگین برابر آتالانتا و فیورنتینا کار او را در این باشگاه تمام کرد.
البته موتا خود نیز در این اتفاق بیتقصیر نبود. فقدان انعطافپذیری در تغییر تاکتیکها، عدم مدیریت مناسب در رختکن و روابط نهچندان خوب با برخی بازیکنان، همگی از عواملی بودند که شرایط را برای او دشوار کردند. اما نکته مهم اینجاست که یوونتوس باز هم در همان چرخهای قرار گرفته که پیشتر نیز تجربه کرده است؛ تغییرات متعدد سرمربیان، عدم ثبات در سیاستهای باشگاه و تناقض در تصمیمگیریهای کلیدی.
پس از جدایی اولین دوره مکس آلگری، باشگاه وعده مدرنسازی داد، اما این پروژه هم با مائوریتزیو ساری و هم با آندرهآ پیرلو نیمهکاره رها شد. در نهایت، آلگری پس از چند فصل دوری، دوباره به یووه بازگشت. اما حالا، داستان موتا شکلی حتی پیچیدهتر و تلختر پیدا کرده است. از ابتدای فصل، باشگاه بارها علیه او موضعگیری کرد و تصویری منفی از او ساخت، تا جایی که به نظر میرسد مشکلات بزرگتری در پشت پرده وجود دارد و اخراج موتا تنها بخش کوچکی از بحران گسترده یوونتوس را نشان میدهد.
باشگاهی با تاریخ پرافتخار و هویتی که بر پایه ثبات و موفقیت مداوم شکل گرفته، حالا به تیمی تبدیل شده که دائماً در حال تغییر مسیر است.
یوونتوس تحت فشار مالی شدید سریآ فعالیت میکند و با توجه به جریمههای مالی و کسر امتیازهای اخیر، باید بیش از همیشه محتاط باشد. در چنین شرایطی، حضور در لیگ قهرمانان اروپا اهمیت زیادی پیدا میکند، چرا که درآمد حاصل از آن، تأثیر مستقیمی بر بودجه باشگاه دارد.
با این حال، انتخاب نوع سرمربی و مدل فوتبال تیم یکی از بزرگترین چالشهای یووه بوده است. باشگاه از یکسو میخواهد مدرن شود و سبکی شبیه به تیمهایی مثل آتالانتا را در پیش بگیرد، اما از سوی دیگر، نمیتواند ریسک از دست دادن موفقیتهای کوتاهمدت را بپذیرد.
مشکل اصلی اینجاست که یوونتوس هنوز تصمیم نگرفته که دقیقاً چه میخواهد. آنها بارها بین انتخاب مربیان پروژهای (که به زمان نیاز دارند) و مربیانی که موفقیت آنی میآورند، در نوسان بودهاند.
تجربه تیمهایی مثل میلان و رم نشان داده که اعتماد به یک پروژه بلندمدت، گاهی میتواند هزینه از دست رفتن سهمیه لیگ قهرمانان را داشته باشد. این موضوع باعث میشود که مدیران باشگاه از تصمیم خود عقبنشینی کنند و مسیر را تغییر دهند. در نتیجه، یوونتوس همچنان بین دو استراتژی متناقض گرفتار شده است.
از یکسو، مربیانی مثل آلگری و استفانو پیولی نشان دادهاند که میتوانند در شرایط سخت، تیم را به ثبات برسانند. پیولی با ترکیبی نهچندان فوقالعاده، قهرمانی سریآ را برای میلان به ارمغان آورد و آلگری نیز فصل گذشته یووه را علیرغم مشکلات زیاد، به قهرمانی کوپا ایتالیا رساند. در تصویر زیر درصد پیروزی سرمربیان اخیر بانوی پیر را ملاحظه میکنید:
اما در مقابل، تیمهایی مثل آتالانتا نشان دادهاند که اعتماد به یک سیستم مشخص و پایبندی به فلسفه فوتبال تهاجمی میتواند در درازمدت نتیجه بدهد. این همان مسیری است که یووه قصد داشت با انتخاب موتا دنبال کند، اما ظاهراً صبر کافی برای آن را نداشت.
یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت یک سرمربی، امکان تأثیرگذاری او بر نقل و انتقالات تیم است. با این حال، در یوونتوس همیشه این سؤال مطرح بوده که تا چه حد سرمربی در این فرایند نقش دارد.
در مورد نقل و انتقالات تابستانی یووه، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد خریدهای انجامشده بیشتر بر اساس ملاحظات مالی باشگاه بودهاند تا درخواستهای تاکتیکی موتا.
تون کوپماینرز و کفرن تورام پیش از انتصاب موتا، مورد توجه یووه قرار گرفته بودند. داگلاس لوئیز نیز عمدتاً بهدلیل امکان جابهجایی انزو بارنهچهآ و ساموئل ایلینگ جونیور به تیم اضافه شد. در طول فصل، هیچ نشانهای از اینکه موتا بداند چگونه از لوئیز و کوپماینرز استفاده کند، دیده نشد.
همچنین، در بحبوحه بحران مصدومیتهای دفاعی، بازیکنانی مانند لوید کلی، رناتو ویگا و آلبرتو کاستا به سرعت جذب شدند.
نکته مهمتر این است که بسیاری از جوانان باشگاه، از جمله دین هویسن (ستاره فعلی بورنموث)، نیکولو فاجیولی و فابیو میرِتی از ترکیب کنار گذاشته شدند. حتی ماتیا سوله که یکی از آیندهدارترین بازیکنان یووه بود، به رم فروخته شد.
اینکه تقریباً تمام استعدادهای جوان یووه در یک بازه زمانی مشخص از تیم جدا شدند، تصادفی نیست. این تصمیمات بیشتر با هدف کسب سود مالی از فروش بازیکنان انجام شده و به نظر نمیرسد که سرمربی در این موضوع نقش زیادی داشته باشد.
حتی اگر موتا را بهخاطر ناتوانی در مدیریت روابط با بازیکنان سرزنش کنیم، نمیتوان از این واقعیت گذشت که رختکن یووه در سالهای اخیر ناپایدار بوده است.
باشگاه بارها بازیکنان جوانی مثل کنان ییلدیز و ساموئل امبانگولا را بهعنوان گزینههای قابل فروش معرفی کرده است. حتی آندرهآ کامبیاسو نیز در لیست خرید منچسترسیتی قرار داشت.
از طرفی، باشگاه بهگونهای فضا را مدیریت کرد که نشان دهد بازیکنان از موتا ناراضی هستند. این موضوع چه صحت داشته باشد و چه نه، نشاندهنده آن است که یووه از سرمربی خود حمایت نکرد و حتی در مقطعی علیه او موضع گرفت.
علاوه بر این، موتا چندین بار بازوبند کاپیتانی را تغییر داد که نشاندهنده عدم ثبات در مدیریت رختکن بود. چنین بیثباتیهایی میتواند در بلندمدت به مشکلات جدیتری منجر شود و فضای تیم را بهشدت متشنج کند.
یوونتوس همچنان درگیر بحرانهای مدیریتی، مالی و تصمیمگیریهای متناقض است. اخراج موتا تنها بخشی از این معضل است و اگر مدیریت باشگاه نتواند مسیر مشخصی را انتخاب کند، این مشکلات ادامه خواهند داشت.
مشکلات یوونتوس فراتر از نام سرمربی هستند. اگر این باشگاه نتواند استراتژی مشخصی برای آینده خود تدوین کند، نهتنها در مسیر مدرنسازی ناکام خواهد ماند، بلکه همچنان در چرخهای از تغییرات بیپایان گرفتار خواهد شد.
🚨🚨این مطالب را هم بخوانید:
🔹تلاش حداکثری رئالبتیس برای حفظ آنتونی
🔹اتلتیکومادرید جدیدترین مشتری ویکتور گیوکرش!
🔹خبرنگار اسکای هم تأیید کرد: انتقال آرنولد به رئالمادرید قطعیست (+ جزئیات قرارداد)
🔹پبش بازی ایران – ازبکستان؛ صعود نوروزی به جام جهانی یا اولین حسرت سال نو؟
🔹اختلاف نظر تاد بولی و بهداد اقبالی در مورد ورزشگاه جدید چلسی